- غواشی
- زین پوش پوشش زین جناغ دفنوک، جمع غواشی، جامه ای نگارین یا ساده که چون بزرگی از اسب پیاده می شد بر زین می پوشیدند، قیامت رستاخیز. یا غاشیه بر دوش کشیدن، اطاعت کردن، یا غاشیه زیر بغل کشیدن، اطاعت کردن امتثال نمودن،، جمع غاشیه، پرده ها چادر ها دفنوک ها زین پوش ها بیهوش کنندگان بیماری های اندرون
معنی غواشی - جستجوی لغت در جدول جو
- غواشی ((غَ))
- جمع غاشیه
- غواشی
- غاشیه ها، روپوش های زین اسب، یون ها، دفنوک ها، جناغ های زین، جمع واژۀ غاشیه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیرامون، کناره ها
کرانه و اهل و جز آن
حاشیه، لبه و کنارۀ چیزی، توضیح یا شرحی بر یک کتاب یا هنوع مطلب نوشتنی، نقش و نگار و زینتی که به صورت نوار بر کناره و لبۀ چیزی دوخته می شود، موضوع غیر اصلی و فرعی
چهارپایان، از قبیل گاو، گوسفند و شتر
غادیه ها، صبح ها، بامدادان، جمع واژۀ غادیه
غالیه ها، گران قیمت ها، جمع گران بها، جمع واژۀ غالیه
غانیه ها، زنانی که به واسطۀ زیبایی خود بی نیاز از زینت باشند، جمع واژۀ غانیه
ترکی تازی گشته از طاپوچی بی خایه، خواجه سرا خصی خایه برکنده، خواجه سرا خدمتگزار
جمع غادیه، پگاه روندگان جمع غادی غادیه در بامدارد روندگان
جمع غاویه، ابر های بامداد
جمع غانیه، زنان بساز بی نیازان از آرایش: زن برنا زنان پاک جمع غانیه زنانی که به سبب جمال خود از زیور بی نیاز باشند زنان جمیل: گروهی آن را خود غنیه خوانده که مغنی شیوه ایست از طلب غوانی افکار دبیرانه، زنان آواز خوان
در آب فرو رفتن برای بدست آوردن مروارید و مرجان و جز آن
جمع ماشیه، چار پایان چار پایان بار کش پسویک جمع ماشیه: چارپایان مانند گاو گوسفند شتر، مالیات چارپا مالیاتی که بگاو و استر و خر تعلق میگیرد مواشیه
اخته، خواجه سرا
سخن چین، نمام
سخن چین، نمام
سخن چین، نمام