غربال. (فرهنگ جهانگیری). لغتی در غربال و غربیل، و امروز در اراک (سلطان آباد) همین تلفظ متداول است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به غربال شود: گر خاک زمین جمله به غلبیر ببیزند چه سودکه یک ذره نیابند اثر از من. شیخ عطار (از جهانگیری)
غربال. (فرهنگ جهانگیری). لغتی در غربال و غربیل، و امروز در اراک (سلطان آباد) همین تلفظ متداول است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به غربال شود: گر خاک زمین جمله به غلبیر ببیزند چه سودکه یک ذره نیابند اثر از من. شیخ عطار (از جهانگیری)
غلطبیننده. آنکه در دیدن خطا و اشتباه کند: گر غلطبین و غلطپندار پنداری مرا خاک درچشم غلطبین و غلطپندار زن. سوزنی. این طبیبان غلطبین همه محتالانند همه را نسخه بدرید و به سر بازدهید. خاقانی. هرکه دندان ضعیفی میکند کار آن شیر غلطبین میکند. مولوی. جای رحم است بر آن چشم غلطبین کز جهل خوابها بیند و بیدار نماید خود را. صائب (از آنندراج)
غلطبیننده. آنکه در دیدن خطا و اشتباه کند: گر غلطبین و غلطپندار پنداری مرا خاک درچشم غلطبین و غلطپندار زن. سوزنی. این طبیبان غلطبین همه محتالانند همه را نسخه بدرید و به سر بازدهید. خاقانی. هرکه دندان ضعیفی میکند کار آن شیر غلطبین میکند. مولوی. جای رحم است بر آن چشم غلطبین کز جهل خوابها بیند و بیدار نماید خود را. صائب (از آنندراج)
فریبنده. حیله ساز. رنگ آمیز. (ناظم الاطباء). گمراه کننده: از نظر دل به جهان کن نظر زآنکه غلطکار بود چشم سر. امیرخسرو دهلوی. ، غلطکننده. خطاکننده. خطاکار
فریبنده. حیله ساز. رنگ آمیز. (ناظم الاطباء). گمراه کننده: از نظر دل به جهان کن نظر زآنکه غلطکار بود چشم سر. امیرخسرو دهلوی. ، غلطکننده. خطاکننده. خطاکار
آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند، جمع غرابیل. یا غربال آبگون. فلک. یا آب به غربال پیمودن، کاری بیهوده کردن، یا آب با (در) غربال بیختن، (پیمودن) کاری عبث کردن امری بیهوده انجام دادن، یا غربالش کن. در جواب کسی گویند که پس از گفتن چیزی از شخصی گوید: کم است
آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند، جمع غرابیل. یا غربال آبگون. فلک. یا آب به غربال پیمودن، کاری بیهوده کردن، یا آب با (در) غربال بیختن، (پیمودن) کاری عبث کردن امری بیهوده انجام دادن، یا غربالش کن. در جواب کسی گویند که پس از گفتن چیزی از شخصی گوید: کم است