جدول جو
جدول جو

معنی غضوب - جستجوی لغت در جدول جو

غضوب
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان
تصویری از غضوب
تصویر غضوب
فرهنگ فارسی عمید
غضوب
خشمگین، خشمناک، غضبناک، پر خشم
تصویری از غضوب
تصویر غضوب
فرهنگ لغت هوشیار
غضوب
((غَ))
خشمگین
تصویری از غضوب
تصویر غضوب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مغضوب
تصویر مغضوب
ویژگی کسی یا چیزی که موردخشم قرارگرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغضوب
تصویر مغضوب
خشم گرفته، آنکه دیگری بر او خشمناک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغضوب
تصویر مغضوب
((مَ))
مورد خشم قرار گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غروب
تصویر غروب
ایوار، فروشد، شامگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غروب
تصویر غروب
زمان قرار گرفتن خورشید در افق، پایان روز، فرو رفتن و ناپدید شدن آفتاب یا ستاره، پایان یافتن چیزی یا امری مثلاً غروب جوانی، غروب دولت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیوب
تصویر غیوب
غیب ها، ناپیداها، ناپدیدها، پنهان ها، جمع واژۀ غیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غضاب
تصویر غضاب
غضاب خاشاک چشم، چیچک آبله، ستبر پوست مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غروب
تصویر غروب
فرو رفتن و جز آن، فرو رفتن ماه و آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبوب
تصویر غبوب
جمع غب، آبراهه ها خیزاب ها دره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضون
تصویر غضون
جمع غضن، نورد های جامه آژنگ های پوست شکن های زره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضور
تصویر غضور
بر چسفنده چسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضرب
تصویر غضرب
آبخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلوب
تصویر غلوب
غالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیوب
تصویر غیوب
ناپدید شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غروب
تصویر غروب
((غُ))
فرو رفتن و ناپدید شدن آفتاب یا هر ستاره دیگر، هنگام غروب آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غیوب
تصویر غیوب
((غَ))
غایب شدن، ناپدید شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غضب
تصویر غضب
خشم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غضب
تصویر غضب
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غضب
تصویر غضب
خشم گرفتن، خشم کردن بر کسی، خشمگینی، خشم
غضب راندن بر کسی: خشم و تندی نشان دادن بر او
غضب کردن: خشم گرفتن، خشمگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غضب
تصویر غضب
به ستم گرفتن، خشم گرفتن، خشمگینی، خلاف خشنودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضب
تصویر غضب
((غَ ضَ))
خشم گرفتن، خشمگینی، (ا ) خشم
فرهنگ فارسی معین
خشمدیدگان جمع مغضوب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغضوب علیه
تصویر مغضوب علیه
کسی که بر او حشم گرفته باشند مورد غضب
فرهنگ لغت هوشیار