سرما و زمستان سخت. (برهان قاطع) (اقرب الموارد) (انجمن آرا). به حذف نون نیز دیده شده است. (آنندراج) (انجمن آرا). سرمای سخت و زمستان و غرنچی به حذف تحتانی مخفف آن است
سرما و زمستان سخت. (برهان قاطع) (اقرب الموارد) (انجمن آرا). به حذف نون نیز دیده شده است. (آنندراج) (انجمن آرا). سرمای سخت و زمستان و غرنچی به حذف تحتانی مخفف آن است
علی بن احمد بن خلف انصاری، از دانشمندان زبان عربی است. وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود. او راست ’شرح کتاب سیبویه’ و ’شرح اصول ابن السراج’ و ’شرح الایضاح’ و جز آن. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 656) (متوفی به سال 673 هجری قمری). احمد بن علی بن سعید اندلسی مالکی. او راست: ’تاریخ غرناطه’ و ’ظل الغمامه فی مولد سیدتهامه’. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 97) متوفی به سال 7 هجری قمری، ابن الاکوع یا عامر بن سنان الاکوع بن عبدالله بن بشیر الاسلمی. از شعرای عرب بود و او راصحبتی بود و تا جنگ خیبر بزیست. در آن جنگ یکی از یهودیان را به قتل رساند و به واسطۀ جراحتی که از روی خطا به خود وارد آورد درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
علی بن احمد بن خلف انصاری، از دانشمندان زبان عربی است. وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود. او راست ’شرح کتاب سیبویه’ و ’شرح اصول ابن السراج’ و ’شرح الایضاح’ و جز آن. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 656) (متوفی به سال 673 هجری قمری). احمد بن علی بن سعید اندلسی مالکی. او راست: ’تاریخ غرناطه’ و ’ظل الغمامه فی مولد سیدتهامه’. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 97) متوفی به سال 7 هجری قمری، ابن الاکوع یا عامر بن سنان الاکوع بن عبدالله بن بشیر الاسلمی. از شعرای عرب بود و او راصحبتی بود و تا جنگ خیبر بزیست. در آن جنگ یکی از یهودیان را به قتل رساند و به واسطۀ جراحتی که از روی خطا به خود وارد آورد درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
یا غزنیچی. محتمل است که منسوب به غزنی باشد چنانکه هم اکنون منسوب به انزلی را انزلی چی و منسوب به ویرانی (دهی در خراسان) را ویرانی چی میگویند، و گویا این لفظ مخصوص زبان عامیانه بوده است، مانند خود کلمه غزنه (رجوع به غزنه شود) ، و بدین جهت کمتر در لفظ قلم استعمال شده است. تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض حاشیۀ ص 281 و رجوع به تعلیقات تاریخ بیهقی چاپ مذکور ص 697 و رجوع به فرهنگ رشیدی شود: و پیاده سه هزار سگزی و غزنیجی (یا غزنیچی) و هریوه و بلخی و سرخسی و لشکر بسیار و اعیان و اولیاء و ارکان ملک. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 281). و سواری دوهزار رسیده بود از مبارزان و پیاده دوهزار سگزی و غزنیجی (یا غزنیچی) و غوری و بلخی. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 575). رشیدی آرد: غزنین و غزنه شهر معروف، و غزنیچی منسوب بدان است: خاک غزنین رفیعتر فلکی است عرش و غزنین به نقش هر دو یکی است تا ترا چرخ شاه غزنین خواند هیچ غزنیچئی غریب نماند. سنائی (از فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا)
یا غزنیچی. محتمل است که منسوب به غزنی باشد چنانکه هم اکنون منسوب به انزلی را انزلی چی و منسوب به ویرانی (دهی در خراسان) را ویرانی چی میگویند، و گویا این لفظ مخصوص زبان عامیانه بوده است، مانند خود کلمه غزنه (رجوع به غزنه شود) ، و بدین جهت کمتر در لفظ قلم استعمال شده است. تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض حاشیۀ ص 281 و رجوع به تعلیقات تاریخ بیهقی چاپ مذکور ص 697 و رجوع به فرهنگ رشیدی شود: و پیاده سه هزار سگزی و غزنیجی (یا غزنیچی) و هریوه و بلخی و سرخسی و لشکر بسیار و اعیان و اولیاء و ارکان ملک. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 281). و سواری دوهزار رسیده بود از مبارزان و پیاده دوهزار سگزی و غزنیجی (یا غزنیچی) و غوری و بلخی. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 575). رشیدی آرد: غزنین و غزنه شهر معروف، و غزنیچی منسوب بدان است: خاک غزنین رفیعتر فلکی است عرش و غزنین به نقش هر دو یکی است تا ترا چرخ شاه غزنین خواند هیچ غزنیچئی غریب نماند. سنائی (از فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا)
سمعانی گوید: او مظفر بن احمد بن محمد بن حسین شیانی، مکنی به ابوعاصم است. من وی رادر خوارزم دیدم و از او چیز اندکی نوشتم. ولادت او در شوال سال 499 هجری قمری بود. (انساب ورق 408 الف)
سمعانی گوید: او مظفر بن احمد بن محمد بن حسین شیانی، مکنی به ابوعاصم است. من وی رادر خوارزم دیدم و از او چیز اندکی نوشتم. ولادت او در شوال سال 499 هجری قمری بود. (انساب ورق 408 الف)
جووانی لورنزو. (1598-1680 میلادی) مشهور به کاوالیه برنن. نقاش، حجار و معمار ایتالیایی. یکی از استادان سبک بی قاعده است. وی رواق کلیسای سن پیر را در شهر رم بنا کرد، و مجسمه ها و نیم تنه های متعدد ساخت که از آن جمله از خلسۀ سنت ترز باید نام برد. لویی چهاردهم او را در سال 1665 میلادی به پاریس دعوت کرد. (از فرهنگ فارسی معین)
جووانی لورنزو. (1598-1680 میلادی) مشهور به کاوالیه برنن. نقاش، حجار و معمار ایتالیایی. یکی از استادان سبک بی قاعده است. وی رواق کلیسای سن پیر را در شهر رم بنا کرد، و مجسمه ها و نیم تنه های متعدد ساخت که از آن جمله از خلسۀ سنت ترز باید نام برد. لویی چهاردهم او را در سال 1665 میلادی به پاریس دعوت کرد. (از فرهنگ فارسی معین)