جدول جو
جدول جو

معنی غرشت - جستجوی لغت در جدول جو

غرشت
غرّش، فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غرّه، ژغند، زغند، برای مثال غرشت پلنگ دولت تو / بر شیردلان دریده خفتان (خاقانی - ۳۴۸ حاشیه)
تصویری از غرشت
تصویر غرشت
فرهنگ فارسی عمید
غرشت
(غُرْ رِ)
اسم مصدر از غریدن، نظیر: خورشت. آواز و صدای مهیب و بامهابت حیوانات باشد عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی). آوازجانوران درنده. (از فرهنگ شعوری). غرش:
غرشت پلنگ دولت تو
بر شیردلان دریده خفتان.
خاقانی.
بحری که عید کرد براعدا به پشت ابر
از غره اش درخش و ز غرشت تندرش.
خاقانی (دیوان ص 230).
لشکری دیده شبیخون برده بر دیوان روس
از کمین غرشت شیر سیستان انگیخته.
خاقانی.
، آواز شیهۀ اسب را گویند خصوصاً. (برهان قاطع) (شرفنامۀ منیری) (از فرهنگ شعوری) ، صدای خر. (ناظم الاطباء) ، خشم آلوده شدن و غریدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
غرشت
آواز کردن با مهابت، آواز مهیب. یابه غرش در آمدن، غرش کردن غریدن، غضبناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرشت
تصویر سرشت
خوی، نهاد، طینت، فطرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوشت
تصویر غوشت
لخت مادرزاد، برهنه، عریان، عاری، رت، عور، لوت، ورت، پتی، معرّیٰ، تهک، لچ، اوروت، لاج، متجرّد برای مثال شد به گرمابه درون یک روز غوشت / بود فربی و کلان و خوب گوشت (رودکی - ۵۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرشت
تصویر قرشت
ششمین گروه از مجموعۀ کلمات مصنوعی حروف ابجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غربت
تصویر غربت
دور شدن، دور شدن از شهر خود، دوری از وطن، جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد، برای مثال درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی - ۱۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درشت
تصویر درشت
مقابل نرم، ناهموار، زبر، زمخت، خشن، چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ تر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
فطرت، خلقت، طینت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشت
تصویر درشت
زبر، زمخت، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرشت
تصویر طرشت
نادرست نویسی درشت بخشی از شهرتهران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربت
تصویر غربت
دور شدن، غریب شدن، جدائی از وطن و دوری از خانمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوشت
تصویر غوشت
برهنه مادرزاد، آنچه که بر تن وی موی نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
ششمین پیکرازپیکرهای هشتگانه وات ها ق ر ش ت ششمین صورت از صور هشتگانه حروف جمل شامل: ق ر ش ت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوشت
تصویر غوشت
((شْ تْ))
برهنه مادرزاد، کسی که تنش مو ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرشت
تصویر قرشت
((قَ رَ شَ))
ششمین صورت از صور هشتگانه حروف جمل. شامل، ق ر ش ت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غربت
تصویر غربت
((غُ بَ))
دور شدن، دور شدن از شهر و دیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
((س رِ))
نهاد، فطرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درشت
تصویر درشت
((دُ رُ))
زبر، خشن، ناهموار، دشوار، سخت، نگران، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غربت
تصویر غربت
ناشناختگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبیعت، فطرت، ماهیت، ذات، طبع، خصلت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
tempérament
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
स्वभाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
性格
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
기질
دیکشنری فارسی به کره ای