لخت مادرزاد، برهنه، عریان، عاری، رت، عور، لوت، ورت، پتی، معرّیٰ، تهک، لچ، اوروت، لاج، متجرّد برای مثال شد به گرمابه درون یک روز غوشت / بود فربی و کلان و خوب گوشت (رودکی - ۵۳۳)لخت مادرزاد، بِرِهنِه، عُریان، عاری، رَت، عور، لوت، وَرت، پَتی، مُعَرّیٰ، تَهَک، لُچ، اُوروت، لاج، مُتَجَرِّد برای مِثال شد به گرمابه درون یک روز غوشت / بود فربی و کلان و خوب گوشت (رودکی - ۵۳۳)