خانه ای در سرمن رأی مرمتوکل را. (منتهی الارب) (آنندراج). یاقوت در معجم البلدان گوید: بنائی است برای متوکل در سرمن رأی در دجله، که وی یک میلیون درهم بدان خرج کرد. و ضبط این کلمه به نظر من صحیح نیامد و گمان می کنم فرد باشد
خانه ای در سرمن رأی مرمتوکل را. (منتهی الارب) (آنندراج). یاقوت در معجم البلدان گوید: بنائی است برای متوکل در سرمن رأی در دجله، که وی یک میلیون درهم بدان خرج کرد. و ضبط این کلمه به نظر من صحیح نیامد و گمان می کنم فرد باشد
کوهی است میان ضریه و ربذه در کنار جریب اقصی که متعلق به بنی محارب و فزاره است، و گفته اند در کنار ذی حسن در اطراف ذی ظلال قرار دارد. (از معجم البلدان) (از تاج العروس)
کوهی است میان ضریه و ربذه در کنار جریب اقصی که متعلق به بنی محارب و فزاره است، و گفته اند در کنار ذی حسن در اطراف ذی ظلال قرار دارد. (از معجم البلدان) (از تاج العروس)
پارسی تازی گشته از غرد نوایی در خنیای کهن آواز خوان پارسی تازی گشته غرد خانه نایی خانه تابستانی نیکده بساجای کاشانه و خان غرد بدان اندرون شادی و نوش و خورد سماروغ
پارسی تازی گشته از غرد نوایی در خنیای کهن آواز خوان پارسی تازی گشته غرد خانه نایی خانه تابستانی نیکده بساجای کاشانه و خان غرد بدان اندرون شادی و نوش و خورد سماروغ
دهی از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. آب از قنات. محصول آنجا غلات، انقوزه. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، برگستوان. (برهان) (مؤید الفضلاء). رجوع به بغلتاق شود: بغلطاق و دستار و رختی که داشت ز بالا به دامان او درگذاشت. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 119)
دهی از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. آب از قنات. محصول آنجا غلات، انقوزه. شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) ، برگستوان. (برهان) (مؤید الفضلاء). رجوع به بغلتاق شود: بغلطاق و دستار و رختی که داشت ز بالا به دامان او درگذاشت. سعدی (بوستان چ یوسفی ص 119)
گیاهی است که آن را شترها چرا می کند و آن بوتۀ بزرگی است با خارهای بزرگ، و میوه های آن مانند حبه های توت یا انگور تقریباً به اندازۀ میوۀ گل سرخ است. مردم این دانه های حبه ای را می خورند و آن را نیکو می یابند با مزۀ تلخ که به شوری زند و معهذا اندکی شیرینی هم دارد. (دزی ج 2 ص 206)
گیاهی است که آن را شترها چرا می کند و آن بوتۀ بزرگی است با خارهای بزرگ، و میوه های آن مانند حبه های توت یا انگور تقریباً به اندازۀ میوۀ گل سرخ است. مردم این دانه های حبه ای را می خورند و آن را نیکو می یابند با مزۀ تلخ که به شوری زند و معهذا اندکی شیرینی هم دارد. (دزی ج 2 ص 206)
مردم نامرد و بی جگر و ترسنده و واهمه ناک راگویند و معنی ترکیبی آن قحبه دل است چه غر به معنی قحبه باشد. (برهان قاطع). بددل که ضد شجاع است، زیرا غر به معنی قحبه است. (آنندراج). بیدل را غردل گویند زیرا غر به معنی قحبه است. (فرهنگ رشیدی) : نیاید کار مردان از شتردل که غردل هم نباشد مرد مقبل. میر نظمی (ازفرهنگ شعوری)
مردم نامرد و بی جگر و ترسنده و واهمه ناک راگویند و معنی ترکیبی آن قحبه دل است چه غر به معنی قحبه باشد. (برهان قاطع). بددل که ضد شجاع است، زیرا غر به معنی قحبه است. (آنندراج). بیدل را غردل گویند زیرا غر به معنی قحبه است. (فرهنگ رشیدی) : نیاید کار مردان از شتردل که غردل هم نباشد مرد مقبل. میر نظمی (ازفرهنگ شعوری)
بلند و طرب انگیز ساختن مرغ آواز خود را و در گلو گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوانندگی طرب انگیز مرغان. (حاشیۀ حافظ چ قزوینی ص 330) : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر فلاتفرد عن روضها انین حمامی. حافظ
بلند و طرب انگیز ساختن مرغ آواز خود را و در گلو گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوانندگی طرب انگیز مرغان. (حاشیۀ حافظ چ قزوینی ص 330) : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر فلاتفرد عن روضها انین حمامی. حافظ