- غرار
- خدعه کننده، فریب دهنده
معنی غرار - جستجوی لغت در جدول جو
- غرار
- جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غراره، جوالق، شکیش
دم تیز شمشیر
خواب کم
کسادی بازار
- غرار
- مغرور شدن، فریب خوردن، بی تجربگی، ناآزمودگی
- غرار
- فریبنده نوک زینه نوک شمشیر نیزه تیر، تیر نمونه، خواب کوتاه چرت، سرد بازاری، روش، شتاب، اندازه گول خوردن فریب خوردن، فریفتگی غرگی: کودکان را حرص می آرد غرار تا شوند از ذوق دل دامن سوار. (مثنوی) توضیح باین معنی در عربی غر و غره و غرور آمده. مکار خداع بسیار فریبنده: حکایت آن نکات از غدر این غاش غرار... چه رفته بر سبیل اختصار باقی نگذاشت... جوالی بزرگ که از کنف سازند
- غرار ((غَ رّ))
- مکار، بسیار فریبنده
- غرار ((غِ))
- دم تیز شمشیر و نیزه، خواب اندک، هر چیز کم، کسادی بازار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لباسی که زیر خفتان می پوشیدند
تور کاه کشی
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، جوالق، شکیش
تور کاه کشی
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، جوالق، شکیش
غفلت، جوانی، ناآزمودگی، بی تجربگی
عمل گرداندن آب در دهان برای پاک شدن دهان و گلو، غرغره
غفلت، غافل شدن، نوجوان بودن
غافل شدن غفلت ورزیدن، فریب خوردن، غفلت، عشقبازی پس از آزمودگی، ناآزمودگی بی تجربگی
جوالی که در آن کاه می ریزند
غافل شدن، فریب خوردن، غفلت، بی تجربگی، غرارت
جمع غر، ناآزمودگان خامان
غرها، جوانان بی تجربه و کار نا آزموده، کسانی که فریب بخورند، جمع واژۀ غر
پیمان، نهش، هال، دیدار
گریز
ابرخویشی، باد، برتنی
تیزهوش دوراندیش
بسوی خود کشنده
آزاد مردی، آزاد شدن
غوره خرما، گزیده از یک نژاد گزین تبار، بریده ناف، واپسین شب ماه
پاره آتش که برجهد
غریونده جیغ کشنده جیغو جیرجیرک
جوان بی تجربه، مغرور
چوب زیر در، آستانۀ در
بسیار گریزنده، گریزان، در علم شیمی ویژگی جسمی که به سرعت بخار شود
خاک نرم، گرد، کنایه از آزردگی
غبار خاستن: بلند شدن گرد، کنایه از به وجود آمدن آزردگی
غبار خاستن: بلند شدن گرد، کنایه از به وجود آمدن آزردگی
نرجس بری، نرگس صحرایی
آنچه از آتش به هوا می پرد
نسب خالص و گزیده، شب آخر ماه
ضرر زدن، زیان رساندن، گزند رساندن