جدول جو
جدول جو

معنی غاصب - جستجوی لغت در جدول جو

غاصب
غصب کننده، کسی که مال دیگری را بر خلاف میل و رضای او تصرف کند
تصویری از غاصب
تصویر غاصب
فرهنگ فارسی عمید
غاصب
(صِ)
نعت فاعلی از غصب. بستم ستاننده. به ستم گیرنده. غصب کننده. گیرندۀ ملک دیگری به زور: اگر خشم نیافریدی هیچ کس روی ننهادی سوی... عیال و مال خود از غاصبان دور گردانیدن. (تاریخ بیهقی).
پس خضر کشتی برای آن شکست
تا که آن کشتی ز غاصب بازرست.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا
غاصب
غصب کننده، ستاننده، به ستم گیرنده
تصویری از غاصب
تصویر غاصب
فرهنگ لغت هوشیار
غاصب
((ص))
غصب کننده
تصویری از غاصب
تصویر غاصب
فرهنگ فارسی معین
غاصب
زورستان، غصب کننده، متغلب، زورگو، ستمگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غالب
تصویر غالب
(پسرانه)
چیره، نام شاعری در قرن سیزدهم، غالب دهلوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غارب
تصویر غارب
مقابل طالع، غروب کننده، دور شونده، در علم زیست شناسی شانه، دوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غایب
تصویر غایب
مقابل حاضر، کسی که حاضر نیست و در جای دیگر است، ناپیدا، ناپدید، دور از نظر،
در دستور زبان علوم ادبی شخص سوم
غایب شدن: ناپدید شدن، ناپیدا گشتن، پنهان شدن
غایب کردن: گم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناصب
تصویر ناصب
نصب کننده، برپا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غالب
تصویر غالب
غلبه کننده، چیره شونده، چیره، پیروز، افزون، بسیار، فراوان، قسمت بیشتر چیزی
غالب آمدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن، غالب شدن
غالب اوقات: بیشتر اوقات
غالب شدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غائب
تصویر غائب
ناپدید، پنهان، نا پیدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناصب
تصویر ناصب
نصب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاصب
تصویر قاصب
نی نواز، گوشتفروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایب
تصویر غایب
از غیب و غیبت و غیاب، ناپیدا، نهان، ناپدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واصب
تصویر واصب
دائمی، همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
دوش شتر میان کوهان و گردن، فرو رونده، سستکار تنبل، بالا بالای هر چیز غروب کننده (ستاره) مقابل طالع، کوهان شتر و گردن شتر، جمع غوارب، یکی از اوتاد اربعه منجمان برجی که از مغرب طالع شود مقابل طالع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالب
تصویر غالب
غلبه کننده، پیروز، زبر دست، توانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاصب
تصویر شاصب
زندگی سخت اسپ لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصب
تصویر حاصب
گرد باد، سنگریزه، ابر برفی، انبوه پیادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایب
تصویر غایب
((یِ))
کسی که حضور نداشته باشد، پنهان، سوم شخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غالب
تصویر غالب
((لِ))
غلبه کننده، چیره، افزون، بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غارب
تصویر غارب
((رِ))
غروب کننده، کوهان شتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناصب
تصویر ناصب
((ص))
برپا کننده، نصیب کننده، دشمن دارنده، آن که علی بن ابی طالب (ع) و خاندان او را دشمن دارد، عاملی که معمول خود را نصب دهد، جمع نواصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غایب
تصویر غایب
ناپیدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غایب
تصویر غایب
Absent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غالب
تصویر غالب
Dominant, Predominant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غایب
تصویر غایب
ausente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غالب
تصویر غالب
dominante, predominante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غایب
تصویر غایب
отсутствующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غالب
تصویر غالب
доминирующий , преобладающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غایب
تصویر غایب
abwesend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غالب
تصویر غالب
dominant, vorherrschend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غایب
تصویر غایب
nieobecny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غالب
تصویر غالب
dominujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غایب
تصویر غایب
відсутній
دیکشنری فارسی به اوکراینی