جدول جو
جدول جو

معنی غاسل - جستجوی لغت در جدول جو

غاسل
(سِ)
نعت فاعلی از غسل. شوینده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غافل
تصویر غافل
آنکه در امری اهمال و غفلت کند، غفلت کننده، ناآگاه، بی خبر، فراموش کار
غافل شدن: غفلت کردن، برای مثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)، بی خبر ماندن، فراموش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غسال
تصویر غسال
بسیار شوینده، غسل دهنده، مرده شوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غاسول
تصویر غاسول
درختچه ای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگ های باریک، دراز و نوک تیز و گل های سبز، میوۀ این گیاه زرد، ترش مزه، خوراکی و ضد اسکوربوت و ضد کرم است، غاسول رومی، کاآم، کهام، کام، شوک القصّار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
تیره و تاریک، شب بسیار تاریک، شب تاریک، مار سیاه، قمر، ماه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ سِ)
جمع واژۀ مغسل و مغسل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ مغسل، جای مرده شستن. (آنندراج). و رجوع به مغسل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غازل
تصویر غازل
ریسنده مرد ریسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغاسل
تصویر مغاسل
جمع مغسل، مرده شو خانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واسل
تصویر واسل
راغب و تقرب جوینده بسوی خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسل
تصویر کاسل
سست و کاهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسال
تصویر غسال
جامه شوی، شوینده، کسی که شغل وی شستن مرده ها باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاسل
تصویر عاسل
گزک انگبین چین انگبین گیرنده، نیزه لرزان، نیکمرد ستوده کردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
شب تاریک و ظلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
اشنان از گیاهان، برهوی گیاهی (برهو صابون) صابونی. یا غاسول رومی. کام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافل
تصویر غافل
بی خبر، نا آگاه، بیخود، بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
خوی و عادت و خلق پدر گرفتن فرانسوی شرابه (جواهرات سلطنتی ایران) : منگوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسل
تصویر باسل
شجاع، مرد، دلیر، دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسل
تصویر کاسل
((س))
سست و کاهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واسل
تصویر واسل
((س))
توسل جوینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غافل
تصویر غافل
((فِ))
ناآگاه، بی خبر، نادان، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غسال
تصویر غسال
((غَ سّ))
بسیار شوینده، جامه شوی، مرده شوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غازل
تصویر غازل
((زِ))
ریسنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
((س))
تاریک شونده، ماه، شب تاریک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غافل
تصویر غافل
Inadvertent, Inattentive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertent, distrait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertido, distraído
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غافل
تصویر غافل
случайный , невнимательный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غافل
تصویر غافل
unbeabsichtigt, unaufmerksam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غافل
تصویر غافل
niezamierzony, nieuważny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غافل
تصویر غافل
ненавмисний , неуважний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertido, distraído
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غافل
تصویر غافل
involontario, distratto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غافل
تصویر غافل
onbedoeld, onoplettend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غافل
تصویر غافل
अनजाने , लापरवाह
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غافل
تصویر غافل
tidak sengaja, lalai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی