معنی غسال - فرهنگ فارسی معین
معنی غسال
- غسال((غَ سّ))
- بسیار شوینده، جامه شوی، مرده شوی
تصویر غسال
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با غسال
غساله
- غساله
- آبی که با آن چیزی را شسته باشند، آبی که پس از شستن چیزی از آن خارج شود، آنچه شسته شود از جامه و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید