جدول جو
جدول جو

معنی عوضی - جستجوی لغت در جدول جو

عوضی
دیوانه
تصویری از عوضی
تصویر عوضی
فرهنگ واژه فارسی سره
عوضی
اشتباهی
تصویری از عوضی
تصویر عوضی
فرهنگ لغت هوشیار
عوضی
اشتباهی، نادرست، بدخلق، بدرفتار، نالایق، بی شخصیت
تصویری از عوضی
تصویر عوضی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عروضی
تصویر عروضی
عالم به عروض، کسی که علم عروض می داند، عروض دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
تاوری فتادی، گناه کوچک بخشودنی در دین ترسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عضوی
تصویر عضوی
هندامیک اندامی، نهادی (آلی) منسوب به عضو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروضی
تصویر عروضی
ویچستیک، چامه سنج آن که عروض داند عالم عروض
فرهنگ لغت هوشیار
داربویی منسوب به عود برنگ یا به بوی عود: کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل عودی خاک از نبات گشت مهلهل بتاب. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوضی
تصویر فوضی
آمیزش و برابری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروضی
تصویر عروضی
عالم علم عروض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
((عَ رَ))
منسوب به عرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
Cross, Transversely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
крестный , поперечно
دیکشنری فارسی به روسی
перехресний , поперечно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
krzyżowy, poprzecznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
cruzado, transversalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
cruzado, transversalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
croisé, transversalement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
incrociato, trasversalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
पार , अनुप्रस्थ रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
salib, secara melintang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عابرٌ , بشكلٍ متقاطعٍ
دیکشنری فارسی به عربی
교차의 , 횡적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
חוצה , באופן רוחבי
دیکشنری فارسی به عبری
横的 , 横向地
دیکشنری فارسی به چینی
交差の , 横断的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
çapraz, çapraz bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
mseto, kwa njia ya mlalo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ขวาง , ตามขวาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
عبوری , عرضی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
অতিক্রমী , আড়াআড়ি ভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عوض
تصویر عوض
جا به جا، گردیده، ورت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عوض
تصویر عوض
چیزی که به جای چیز دیگر داده شود، بدل، خلف، جانشین
فرهنگ فارسی عمید