- عود
- بروز دوبارۀ علائم بیماری، بازگشتن علائم بیماری، بازگشتن، بازگردیدن، برگشتن
معنی عود - جستجوی لغت در جدول جو
- عود
- چوبی خوش بو و قهوه ای رنگ که هنگام سوختن بوی خوش می پراکند،
در علم زیست شناسی درختی با چوب قهوه ای رنگ که هنگام سوختن بوی خوش می پراکند و معمولاً در هند و هندوچین می روید، سندهان، انجوج، عود هندی،
در موسیقی بربط
عود هندی: در علم زیست شناسی درختی با چوب قهوه ای رنگ که هنگام سوختن بوی خوش می پراکند و معمولاً در هند و هندوچین می روید، سندهان، انجوج
عود قماری: نوعی عود منسوب به قمار یا کمار (شهری در هندوستان)
- عود
- برگردیدن و بازگشتن، رد کردن، مراجعت چوب، نام چوبی است سیاهرنگ که به جهت بخور سوزانند و بویهای خوش دهد
- عود ((عُ))
- بازگشتن، بازگشت
- عود
- چوب، شاخه بریده شده از درخت، بربط، از سازهای زهی با کاسه ای بیضی شکل و دسته ای سرکج، نام درختی که در هند می روید، چوب آن قهوه ای رنگ و خوش بو می باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داربویی منسوب به عود برنگ یا به بوی عود: کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل عودی خاک از نبات گشت مهلهل بتاب. (خاقانی)
بازگشتن، مراجعت کردن، رجعت کردن
بازگشتن، برگشتن
اوجگیری، بالا رفتن
سودمندتر، بازگردنده تر
خو کردن، عادت کردن
جمع سعد، همایونان، ناهید، زاوش، تیز، دبیرسپهر، تیر ماه
بالا رفتن
بالا رفتن از جایی، کنایه از ترقی کردن
مبارک شدن، خجسته شدن، نیک بخت شدن، جمع سعد، سعد
به چیزی عادت کردن، خو کردن، خود را به کاری عادت دادن
پس فرستادن، پس دادن
مجمر، بوی سوز، ظرفی که در آن عود می سوزانند
درختی با چوب قهوه ای رنگ که هنگام سوختن بوی خوش می پراکند و معمولاً در هند و هندوچین می روید، سندهان، انجوج
نوعی عود منسوب به قمار یا کمار که نام شهری در هندوستان است
برگشتن بازگشتن
یلنجوج هشت دهان انجوج هندی یلنجوج
چمن هلندی
انجوج هندی یلنجوج
داربو سوز مجمری که در آن عود می سوزانند
انجوج هندی یلنجوج
انجوج هندی یلنجوج
چمن هلندی
بکم سرخ از گیاهان
بید خام
چوب آلبالوی تلخ چوب آلبالوی تلخ