- عنین
- مردی که قادر بر جماع نباشد
معنی عنین - جستجوی لغت در جدول جو
- عنین
- چسو خشک کون بی تم بی کمر مردی که بر جماع قادر نباشد
- عنین ((عِ نِّ))
- مردی که توانایی جماع کردن ندارد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رویان
ظرف کره گیری از ماست، خم کوچک سفالین که دوغ در آن ریزند و جنبانند تا کره آن جدا شود انین
آغشته
فرزندان پسران پسران فرزندان
گریه و زاری
هر چیز پوشیده و مستور
بدینگونه، بدینسان، اینطور، مانند این
ناله و زاری، بانگ کردن
گریه در بینی، خنده در بینی
قرین و همتا و حریف و همزاد اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است
جمع سنه، سا ل ها شتان، خشکسال ها همزاد همسال، سونش، زمین چریده، تیزکردن تیغ جمع سنه در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سالها سنون
آه و ناله، آه سوزناک
ماهی، مار بزرگ، اژدها
تنین فلک: در علم نجوم، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دب اکبر و دب اصغر قرار دارد، اژدهای فلک، کهکشان
تنین فلک: در علم نجوم، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دب اکبر و دب اصغر قرار دارد، اژدهای فلک، کهکشان
خمیر، سرشته، سرشته شده
درشت و سخت، خشن، سخت گیر
سنه ها، سالها، جمع واژۀ سنه
آنکه به کسی یا چیزی مظنون است، بدگمان
بینی، استخوان درشت بینی، مهتر و شریف قوم
انعکاس صدا، پژواک، خوش آهنگی، صدای ناقوس، زنگ و مانند آنکه در گوش می پیچد، صدای مگس، پشه یا زنبور
لگام، دهانۀ اسب، دوال لگام که سوار به دست می گیرد
عنان با عنان رفتن: عنان با عنان رفتن یا عنان بر عنان رفتن پهلو به پهلو اسب راندن، کنایه از برابر بودن، به موازارت هم راه رفتن
عنان تافتن: کنایه از برگشتن، روگردان شدن
عنان کشیدن: زمام مرکب را کشیدن و او را از حرکت بازداشتن، کنایه از بازایستادن، توقف کردن
عنان با عنان رفتن: عنان با عنان رفتن یا عنان بر عنان رفتن پهلو به پهلو اسب راندن، کنایه از برابر بودن، به موازارت هم راه رفتن
عنان تافتن: کنایه از برگشتن، روگردان شدن
عنان کشیدن: زمام مرکب را کشیدن و او را از حرکت بازداشتن، کنایه از بازایستادن، توقف کردن
انبوه درخت یا خار، بیشه، نیزار، جایگاه شیر، کفتار و گرگ
بانگ کردن از شادی یا غم، مهر و شفقت و اشتیاق، ناله، زاری
خم کوچک سفالی که دوغ در آن بریزند و بزنند تا کرۀ آن گرفته شود، خمچه
ناکس، حسود
آواز مگس، وزوز، بانگ پشه
کسی که نسبت باو بدگمان باشند
توت سرخ از گیاهان
سرشین و خمیر کردن، آمیختن
جادوگری نیرنگ