میان ابرو، استخوان بینی، مهتران، آغاز هر چیز، آغاز باران بلندی و اول هر چیز. یا عرنین بینی. اول بینی که محل اجتماع دو ابروست، استخوان درشت بینی، بهترین هر چیز جمع عرانین
بینی، یا استخوان درشت آن، یا بن بینی نزدیک ابرو. (منتهی الارب). بن بینی. (مهذب الاسماء). تمام بینی و یا استخوان سخت آن، و یا زیر محل اتصال دو ابرو، یعنی ابتدای بینی که ’شمم’ در آن قرار دارد. (از اقرب الموارد). گر ناصبی مثل مگسی گردد بگذشت نارد از در عرنینم. ناصرخسرو. ، اول و بهترین هر چیزی. (منتهی الارب). اول هر چیزی. (از اقرب الموارد) ، سردار و شریف قوم. (منتهی الارب). سید شریف. (اقرب الموارد). ج، عَرانین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)