جدول جو
جدول جو

معنی عنط - جستجوی لغت در جدول جو

عنط
(عَ نَ)
درازی گردن و خوبی آن. یا درازی هرچه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عنط
زیبا گردنی زیبایی گردن
تصویری از عنط
تصویر عنط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عنق
تصویر عنق
گردن، قسمتی از بدن بین سر و تنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطن
تصویر عطن
خوابگاه شتران و جایگاه یا آغل گوسفندان نزدیک آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنت
تصویر عنت
آزار و اذیت، رنج، مشقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنز
تصویر عنز
بزماده، ماده بز، ماده آهو، آهوبرۀ ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنا
تصویر عنا
رنج کشیدن، سختی دیدن، مشقت، تعب، رنج، سختی
فرهنگ فارسی عمید
(عُ طُ)
میوۀ مورد. (از دزی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عنق
تصویر عنق
گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنف
تصویر عنف
درشتی و سختی، قساوت
فرهنگ لغت هوشیار
وریشک گونه ای شاهین که پای کلفت دارد، ماده شتر نیرومند، خم دادن چوب، جمع عانس، دختران ترشیده پیاپی نگریستن در آیینه
فرهنگ لغت هوشیار
بز ماده، هو بره ماده از پرندگان، کرکس ماده از پرندگان، پشته سیاه، آله ماده (آله عقاب)، روی بر گرداندن، بازوبین زدن، بیهوده (باطل)
فرهنگ لغت هوشیار
ظرف غیر متصرف است برای مکان، خواه حقیقی باشد، خواه مجازی و برای زمان هم بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنت
تصویر عنت
تباهی، نیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنب
تصویر عنب
انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنط
تصویر قنط
نومیدشدن نومید ناامید نره کودک، بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
رنج دیدن، اسیر گشتن، سختی، رنج، اندوه، رنج بردن، بندی گشتن، نا آرام کردن، در اندوه افگندن رنج زحمت مشقت، اندوه غصه، رنج زحمت مشقت، اندوه غصه
فرهنگ لغت هوشیار
از عنانه خشک کونی پیش آمدگی، زی سوی، جمع عنان، افسار ها دهنه ها ناتوانی جنسی عدم توانایی مقاربت در مرد سستی کمر و حاصل نشدن انتعاظ جهت اجرای عمل جنسی عدم رجولیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنم
تصویر عنم
گلنار، داره واش از گیاهان، ریشه دیس ریش رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنط
تصویر سنط
پیوند، جمع سناط، کوسگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنطب
تصویر عنطب
عنطبان سوسک گوزنی از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
کرانه آسمان، گروه مردمان بندی گردیدن، فروتنی، خواری نمودن، آشکار کردن، دشوار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انط
تصویر انط
راس (سفر) دور، زمین پرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنط
تصویر بنط
پل، محل عبور از آب یا جائی که گود باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پنهان گشتن، دروغ بستن، کندیدن جای ناکنده را، بی باکی در جنگ، دریدن جامه نو را، دریده شدن، خون آلوده کردن پستان را، رندیدن باد زمین را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطن
تصویر عطن
شتر گاه آغل: نزدیک آب آرامگاه ستوران در کنار آب جمع اعطان
فرهنگ لغت هوشیار
پرش ساختگی (پرش خال) پرش چسبان، بد یاد کنی به بدی یاد کردن، به تیر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنه
تصویر عنه
باز داشتن مرد ازگای اگایی، ریسمان، دیگپایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطن
تصویر عطن
((عَ طَ))
خوابگاه چهارپایان در نزدیکی آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنن
تصویر عنن
((عَ نَ))
ناتوانی جنسی در مرد، عدم توانایی مقاربت در مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنق
تصویر عنق
((عُ نُ))
گردن، جمع اعناق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنف
تصویر عنف
((عُ نْ))
شدت، قساوت، درشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عند
تصویر عند
((عِ))
نزد، پیش، نزدیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنت
تصویر عنت
((عَ نَ))
به رنج و دشواری افتادن، هلاک شدن، تباهی، نیستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنب
تصویر عنب
((عِ نَ))
انگور
فرهنگ فارسی معین