معنی عناوین در فرهنگ اصطلاحات سینمایی

اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز و پایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلمها، عوامل درج یک دست اندر کار نظیر فیلمنامه نویس، کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و در پایان علاوه بر تکرار این عوامل، سایر عوامل دست اندر کار آورده میشوند. این اصطلاح همچنین به میان نویس فیلمهای دوره ی صامت نیز اطلاق میشود. گفتنی است فیلم ارباب حلقه ها 3 باداشتن مدت زمان ده دقیقه عنوان بندی، مقام اول را در مدت زمان عنوان بندی تاریخ سینما را به خود اختصاص داده است.

معنی عناوین در لغت نامه دهخدا

جَمعِ واژۀ عُنوان. رجوع به عنوان شود.، - به عناوین مختلف، بطرق مختلف. از راههای گوناگون. (فرهنگ فارسی معین).، - به عناوینی، به طرقی. به وجوهی. (از فرهنگ فارسی معین)

معنی عناوین در فرهنگ لغت هوشیار

جمع عنوان، بطرقی، بوجوهی، از راههای مختلف، بطریق مختلف

معنی عناوین در فرهنگ واژه فارسی سره

سربرگها، سرنویس ها، فرنام ها

معنی عناوین - جستجوی لغت در جدول جو

عناوین

فرهنگ اصطلاحات سینمایی

عناوین

لغت نامه دهخدا

عناوین

فرهنگ لغت هوشیار

عناوین

فرهنگ فارسی معین

عناوین

فرهنگ واژه فارسی سره

بناوان

(دخترانه)

کدبانو، خانهدار (نگارش کردی: بنهوان)

فرهنگ نامهای ایرانی

عنبرین

عنبری، عنبرینه

فرهنگ فارسی عمید

قناویز

نوعی پارچۀ ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است

فرهنگ فارسی عمید

عنادیه

فرقه ای از سوفسطائیان که منکر حقیقت اشیا بوده و بسیاری از حقایق را اوهام و خیالات باطل می دانسته اند

فرهنگ فارسی عمید

عقابین

عقاب، دو قطعه چوب یا چهارپایه که در قدیم گناهکار را به آن می بستند و تازیانه می زدند

فرهنگ فارسی عمید

عرانین

عرنین ها، بینی ها، مهترها و شریفهای قوم، جمع واژۀ عرنین

فرهنگ فارسی عمید

ستاوین

ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، خیری

فرهنگ فارسی عمید

دواوین

دیوان ها، دادگاه ها، عدالت خانه ها، دفترخانه ها، دفترهای حساب، جمع واژۀ دیوان، دفترهای شعر و کتاب که اشعار شاعری در آن چاپ شده باشد

فرهنگ فارسی عمید

عناقید

عنقودها، خوشه های انگور، خوشه ها، جمع واژۀ عنقود

فرهنگ فارسی عمید

عنفوان

اول جوانی، اول هر چیز، اول خوبی چیزی

فرهنگ فارسی عمید

انارین

(اَ)

زنگ مانند زنگ آهن و جز آن. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

انابین

(اَ)

نام جایی است از نواحی عکبرا. (از الاوراق، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله ص 206)

لغت نامه دهخدا

اناویض

(اَ)

جمع واژۀ نوض. (اقرب الموارد). جمع واژۀ انواض. جج نوض. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به نوض و انواض شود

لغت نامه دهخدا

اناویز

(اَ)

دهی است از بخش مرکزی شهرستان هروآباد با 168 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

انارین

(اَ رَ)

اسم مثنای انار، انار شیرین و انار ترش.
- آب انارین، آب انار شیرین و ترش. (ناظم الاطباء).
و رجوع به انار شود

لغت نامه دهخدا

عنفوان

پتیسار آغازه، آغاز جوانی، انگور اب آبی که بی فشردن از انگور روان شود اول جوانی اول شباب، اول هر چیز

فرهنگ لغت هوشیار

قناویز

پارسی است غناویز پارچه ساده ابریشمی که بیشترسرخ است قسمی پارچه ساده ابریشمین (غالبا سرخ رنگ)

فرهنگ لغت هوشیار

عقابین

تثنیه عقاب دو آله دار دوموده تثنیه عقاب در حالت رفعی و جری (ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دو عقاب، دو چوب که مقصر را بر آنها بدار می کشیدند یا بر آنها بسته چوب می زدند عقابان. توضیح ظاهرا سر آن دو چوب به شکل عقاب بوده. یا در عقابین کشیدن، مقصر را به چوب عقابین بستن

فرهنگ لغت هوشیار