معنی ستاوین - فرهنگ فارسی عمید
معنی ستاوین
- ستاوین
- ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، خیری
تصویر ستاوین
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ستاوین
ستاوین
- ستاوین
- دکان قصابی، جای ستون دار. (ناظم الاطباء) ، قنارۀ قصابی، کرسی قاضی. (ناظم الاطباء) (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
ستاویز
- ستاویز
- اِیوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رِواق، صُفَّه، سَتاوَند، سِتافَند، سَتاوین، خِیری
فرهنگ فارسی عمید
ستاویز
- ستاویز
- رواق و پیش خانه. (ناظم الاطباء) (استینگاس). صفۀ بلند. (آنندراج) ، طره های اطراف بام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ستاویز
- ستاویز
- محل خرید و فروش و بازار. (ناظم الاطباء) (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
سراوین
- سراوین
- لغتی است در سراویل. (منتهی الارب). رجوع به سراویل شود
لغت نامه دهخدا
ساوین
- ساوین
- سبدی که پنبه های زده شده را که برای ریسیدن آماده می کنند در آن بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
ساوین
- ساوین
- حاکم نشین ایالت آلپ علیا از بخش گاپ، دارای 980 تن سکنه است و 290 گز از سطح دریا ارتفاع دارد، محل بافتن پارچه های کتانی است
جایگاهی است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا