جدول جو
جدول جو

معنی عن - جستجوی لغت در جدول جو

عن(خَ ن ن)
قاضی بر کسی حکم نامردی و عنانه نمودن، یا به افسون از زن خویش بازداشته شدن. و فعل آن مجهول به کار می رود: عن ّ عن امرأته. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، سرنامۀ کتاب نوشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). عنوان کتاب و نامه را نوشتن. (از اقرب الموارد) ، عنان لگام ساختن. (از منتهی الارب) (از آنندراج). عنان ساختن برای لجام. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به عنان بازداشتن اسب را. (منتهی الارب) (از آنندراج). بازداشتن اسب بوسیلۀ عنان. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، دشنام دادن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، عرضه کردن کتاب یا چیزی دیگر را بر کسی، و توجه او را بر آن جلب کردن، پیش آمدن و پیش گرفتن و ظاهر گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ظاهر شدن پیش رو و پیش آمدن. (از آنندراج). پیش رو ظاهر شدن و در معرض قرار گرفتن. (از اقرب الموارد). عنن. عنون. رجوع به عنن و عنون شود
لغت نامه دهخدا
عن(عَ)
در تداول عامه و زبان کودکان، براز. غایط. گه. گوه. ان. و گه نیز بصورت صفت برای آدم بد یا چیز نامرغوب و بسیار بد به کار رود. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده).
- عن ترکیب، بسیار زشت و بدترکیب. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده).
- عن کردن، ریدن. تغوط کردن
لغت نامه دهخدا
عن(عَ)
بمعنی جانب. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). و آن در سه مورد بکار رود: الف - هرگاه حرف ’من’ بر آن داخل شود که استعمال آن بدین ترتیب بسیار است، مانند: وقفت من عن یمینک، یعنی در جانب راست تو ایستادم. ب - هرگاه حرف ’علی’ پیش از آن بیاید، که استعمال آن بدین ترتیب نادر است، مانند: علی عن یمینی مرت الطیر سخا، یعنی از جانب راست من پرندگان عبور کردند در حالی که از چپ براست حرکت میکردند. ج - هرگاه فاعل متعلّق آن و مجرور آن، هر دو ضمیری باشند که به یک مرجع برگردند، مانند: دع عنک لومی فاًن اللوم اغراء، یعنی از سرزنش من خودداری کن، زیرا سرزنش باعث دشمنی است. در این جمله ضمیر مستتر أنت در ’دع’ و ضمیر کاف هر دو به یک مرجع برمیگردند، اما این مورد سوم را برخی اسم ندانند، زیرا نمیتوان بجای آن کلمه ’جانب’ را قرار داد. (از اقرب الموارد) (از مغنی اللبیب)
لغت نامه دهخدا
عن(عَ)
بمعنی از و مرادف ’من’ که کلمه مابعد خود را جر میدهد و آن دارای ده معنی میباشد: مجاوزت. (منتهی الارب) آنندراج) (از اقرب الموارد). تجاوز. (ناظم الاطباء). مانند: سافرت عن البلد، یعنی از شهر مسافرت کردم. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدل، مانند: و اتقوا یوماً لاتجزی نفس ٌ عن نفس شیئاً، یعنی بپرهیزید از روزی که کفایت نکند نفسی از نفسی دیگر چیزی را، استعلاء، مانند: فانما یبخل عن نفسه (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، یعنی فقط بر خود بخل می کند. و مانند أفضل عنی فی کذا، یعنی در فلان امر، بر من برتر است که عن در اینجا بمعنی ’علی’ به کار رفته است. (از اقرب الموارد) ، تعلیل، مانند: و ماکان استغفار ابراهیم لاءبیه الا عن موعده (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، یعنی آمرزش خواستن ابراهیم از برای پدرش نبود مگربه علت وعده ای، مرادفت بعد. (منتهی الارب) (آنندراج). مرادف با بعد. (از ناظم الاطباء). مرادف با کلمه بعد یعنی ’پس از’. (از اقرب الموارد). مانند: قال عمّا قلیل لیصبحن نادمین (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یعنی گفت که دیری نمی پاید که پشیمان گردند. و مانند: عن قلیل أزورک (اقرب الموارد) ، یعنی پس از اندکی تو را دیدن میکنم، ظرفیت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مانند: و لاتک عن حمل الرباعه وانیا، یعنی در نگاه داشتن و حمل کردن مقام و حالتی که در آن هستی سستی مکن، مرادفت ’من’. مانند: و هو الذی یقبل التوبه عن عباده (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، یعنی او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد، مرادفت ’باء’ مانند: و ماینطق عن الهوی، یعنی از هوی و هوس سخن نمی گوید، استعانت. مانند: رمیت عن القوس، یعنی بوسیلۀ کمان افکندم، که آن را ’ابن مالک’ ذکر کرده زیرا این جمله را بصورت ’رمیت بالقوس’ نیز گویند، زائد، بعوض ’عن’ محذوف. مانند این گفتۀ شاعر:
أتجزع ان نفس أتاها حمامها
فهلا التی عن بین جنبیک تدفع.
که کلمه ’عن’ را از اول موصول حذف کرده و پس از آن بطور زائد درآورده، چه جمله چنین بوده است: فهلا تدفع عن التی بین جنبیک. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معنی بیت چنین است: آیا بیتابی می کنی هرگاه نفسی را مرگش فرارسد، پس چرا آنچه را بین دو پهلوی توست دفع نمیکنی !
لغت نامه دهخدا
عن(عَ)
حرف مصدری است، بمعنی ’اینکه’، چنانکه در محاورات بنی تمیم است که بجای أعجبنی أن تفعل ’عن تفعل’ گویند. و این را عنعنه تمیم نامند. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) (از منتهی الارب). بنی تمیم أن ّ مشدد را نیز عن ّ تلفظ کنند. (از اقرب الموارد). رجوع به عن ّ شود
لغت نامه دهخدا
عن(عَ)
رمز است از ’روی عن’، از فلان روایت شد: عن زراره، عن حنان... و روایتی را که از چند کس به توالی باشد معنعن گویند
لغت نامه دهخدا
عن(عَ نِنْ)
عنی. رنجدیده. (منتهی الارب). رجوع به عنی شود
لغت نامه دهخدا
عن(عَنْ نَ)
حرف مصدری بمعنی ’اینکه’ وآن در محاورات بنی تمیم بجای أن ّ به کار می رود، چنانکه بجای أشهد أن ّ محمداً رسول اﷲ، گویند: أشهد عن ّ محمداً... (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عن
از پیش آمدن، سر نامه نوشتن، افسار ساختن لگام ساختن، لگام کشیدن، دشنام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
عن((عَ نْ))
مدفوع انسان
تصویری از عن
تصویر عن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عناب
تصویر عناب
(دخترانه)
میوه ای به رنگ قرمز که خواص درمانی فراوانی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
(پسرانه)
لطف، نیکی، احسان، کمک، یاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنایت الله
تصویر عنایت الله
(پسرانه)
لطف و عنایت خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنبر
تصویر عنبر
(دخترانه)
ماده ای چرب، خوشبو، و معطر که از معده یا روده نوعی ماهی گرفته می شود و امروزه در عطرسازی به کار می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنبربو
تصویر عنبربو
(دخترانه)
عنبر+ بو، معطر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عندلیب
تصویر عندلیب
(پسرانه)
بلبل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنقا
تصویر عنقا
(دخترانه)
مرغی افسانه ای، سیمرغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عنوان بندی
تصویر عنوان بندی
تیتراژ (Title Sequence یا Opening Sequence یا Intro) یا عنوان بندی بخشی از یک فیلم، سریال، یا برنامه تلویزیونی است که معمولاً در ابتدای اثر پخش می شود و شامل اطلاعاتی در مورد نام فیلم، سازندگان و عوامل تولید است. تیتراژ می تواند نقش مهمی در تعیین تن و فضای کلی اثر داشته باشد و معمولاً شامل عناصر بصری و صوتی مانند انیمیشن، تصاویر، موسیقی و متن است.
عناصر اصلی تیتراژ:
1. عنوان فیلم یا سریال : نام اثر که معمولاً به شکل برجسته و قابل توجه نمایش داده می شود.
2. اسامی عوامل اصلی : شامل نام کارگردان، نویسنده، تهیه کننده، بازیگران اصلی و سایر عوامل کلیدی تولید.
3. موسیقی متن : موسیقی ای که معمولاً با تیتراژ پخش می شود و به تنظیم فضای احساسی و جذابیت اثر کمک می کند.
4. طراحی بصری : شامل تصاویر، انیمیشن ها، گرافیک ها و رنگ هایی که با تم و موضوع اثر هماهنگ هستند.
5. سبک و تم : تیتراژ باید به طور کامل با سبک و تم اثر هماهنگ باشد و به معرفی اولیه داستان و فضای اثر کمک کند.
نمونه هایی از تیتراژهای معروف:
1. `جیمز باند` : تیتراژهای سری فیلم های جیمز باند به خاطر طراحی های گرافیکی جذاب و موسیقی های خاص شناخته شده اند.
2. `مد من` (Mad Men) : تیتراژ این سریال با استفاده از انیمیشن های ساده و موسیقی متمایز، فضای دهه 60 میلادی را به خوبی به تصویر می کشد.
3. `بازی تاج و تخت` (Game of Thrones) : تیتراژ این سریال با استفاده از یک نقشه سه بعدی و موسیقی حماسی، دنیای پیچیده و گسترده سریال را معرفی می کند.
اهمیت تیتراژ:
- معرفی عوامل تولید : تیتراژ فرصتی است برای معرفی کسانی که در ساخت اثر نقش داشته اند و قدردانی از تلاش های آن ها.
- ایجاد تن و فضا : تیتراژ به تنظیم تن و فضای اولیه اثر کمک می کند و مخاطب را برای داستانی که قرار است روایت شود، آماده می کند.
- جذب مخاطب : تیتراژ جذاب و خلاقانه می تواند مخاطب را از همان ابتدا جذب کند و تمایل به تماشای ادامه اثر را افزایش دهد.
طراحی تیتراژ:
طراحی تیتراژ یک هنر و تخصص خاص است که نیاز به ترکیبی از مهارت های گرافیکی، انیمیشنی و درک عمیق از محتوای اثر دارد. طراحان تیتراژ باید بتوانند اطلاعات ضروری را به شکلی جذاب و هماهنگ با تم اثر ارائه دهند.
تیتراژ یک ابزار قدرتمند برای معرفی و تنظیم فضای ابتدایی یک فیلم یا سریال است و می تواند تاثیر زیادی بر تجربه مخاطب از اثر داشته باشد.
نوشتن نام بازیگران فیلم پیش از شروع اصلی فیلم در تصویر بر حسب شهرت آنها. عنوان بندی برای بازیگران اهمیت خاصی دارد، هم از این جهت که نشان دهنده اهمیت نسبی آنها در فیلم است و هم از آن جهت که در قرارداد های بعدی آنها، تاثیر بسیاری به جا می گذارد. لازم به ذکر است در گذشته در عنوان بندی اولیه، نام همه عوامل فیلم ذکر می شد، اما این مسئله به دلیل تعداد زیاد نام ها، تماشاگر را خسته می کرد، به همین خاطر بعدها در عنوان بندی اولیه تنها به نام های اصلی مانند بازیگران اصلی، کارگردان، فیلم نامه نویس اکتفا می شود و در عنوان بندی نهایی نام همه عوامل ذکر می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز و پایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلمها، عوامل درج یک دست اندر کار نظیر فیلمنامه نویس، کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و در پایان علاوه بر تکرار این عوامل، سایر عوامل دست اندر کار آورده میشوند. این اصطلاح همچنین به میان نویس فیلمهای دوره ی صامت نیز اطلاق میشود. گفتنی است فیلم ارباب حلقه ها 3 باداشتن مدت زمان ده دقیقه عنوان بندی، مقام اول را در مدت زمان عنوان بندی تاریخ سینما را به خود اختصاص داده است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از عندالحاجت
تصویر عندالحاجت
وقت حاجت، هنگام نیاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنبرفام
تصویر عنبرفام
به رنگ عنبر، سیاه رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنت
تصویر عنت
آزار و اذیت، رنج، مشقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنین
تصویر عنین
مردی که قادر بر جماع نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنابی
تصویر عنابی
به رنگ عناب، قرمز تیره، مایل به قهوه ای مثلاً لباس عنابی پوشیده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنبر اشهب
تصویر عنبر اشهب
نوعی عنبر خالص و تیره رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنیف
تصویر عنیف
درشت و سخت، خشن، سخت گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عندالامکان
تصویر عندالامکان
هرگاه بشود، هرزمان بشود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عناد
تصویر عناد
دشمنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
سربرگها، سرنویس ها، فرنام ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
آگاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنبر
تصویر عنبر
زغال اخته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنصر
تصویر عنصر
آخشیج، بن پاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنکبوت
تصویر عنکبوت
تارتنک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنوان
تصویر عنوان
پاژنام، سرنویس، فرنام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عن قریب
تصویر عن قریب
به زودی
فرهنگ واژه فارسی سره