قرب علمیص، منزل سخت که مانده کند مسافر را. (منتهی الارب). سخت و مانده کننده. (از اقرب الموارد). و آن را عملیص نیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
قَرَب علمیص، منزل سخت که مانده کند مسافر را. (منتهی الارب). سخت و مانده کننده. (از اقرب الموارد). و آن را عِمْلیص نیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
منسوب به عمل. رجوع به عمل شود. آنچه که به مرحلۀ عمل درمی آید. (فرهنگ فارسی معین) ، آنچه که بعمل وابسته باشد، مقابل نظری و علمی. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). هر کرداری که از روی قصد از حیوان ناشی شود، و این لفظ اخص از لفظ فعل است، زیرا عمل رادر مورد جمادات نیز استعمال کنند، و در عرف علما درمقابل نظری اطلاق گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). - حکمت عملی، دانستن انتظام احوال معاش و معاد بوجه کامل، و آن بر سه قسم است: تهذیب اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن. (ناظم الاطباء). ، معتاد به افیون. تریاکی. تریاک کش، مصنوعی. (فرهنگ فارسی معین). هر چیز ساخته شده و صنعتی. ضد طبیعی. (ناظم الاطباء). ساختگی. مصنوع. مزور: بنزد خوشۀ انگور عقد مروارید مثال جوهر اصلی ودانۀ عملی است. بسحاق اطعمه. ، قابل عمل کردن. اجراشدنی. (فرهنگ فارسی معین)
منسوب به عمل. رجوع به عمل شود. آنچه که به مرحلۀ عمل درمی آید. (فرهنگ فارسی معین) ، آنچه که بعمل وابسته باشد، مقابل نظری و علمی. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). هر کرداری که از روی قصد از حیوان ناشی شود، و این لفظ اخص از لفظ فعل است، زیرا عمل رادر مورد جمادات نیز استعمال کنند، و در عرف علما درمقابل نظری اطلاق گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). - حکمت عملی، دانستن انتظام احوال معاش و معاد بوجه کامل، و آن بر سه قسم است: تهذیب اخلاق و تدبیر منزل و سیاست مدن. (ناظم الاطباء). ، معتاد به افیون. تریاکی. تریاک کش، مصنوعی. (فرهنگ فارسی معین). هر چیز ساخته شده و صنعتی. ضد طبیعی. (ناظم الاطباء). ساختگی. مصنوع. مزور: بنزد خوشۀ انگور عقد مروارید مثال جوهر اصلی ودانۀ عملی است. بسحاق اطعمه. ، قابل عمل کردن. اجراشدنی. (فرهنگ فارسی معین)