جدول جو
جدول جو

معنی عمایم - جستجوی لغت در جدول جو

عمایم
عمامه ها، شالهایی که دور سر می بندند، دستارها، جمع واژۀ عمامه
تصویری از عمایم
تصویر عمایم
فرهنگ فارسی عمید
عمایم
جمع عمامه. یا ارباب (اهل) عمایم. کسانی که عمامه بر سر گذارند، علما فقها
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عمیم
تصویر عمیم
فرا گیرنده، شامل، کامل، تمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
لجاج، خیره سری، گمراهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظایم
تصویر عظایم
عظیمه ها، عظیم ها، بزرگها، جمع واژۀ عظیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
عزیمت ها، حرکات به سوی جاهایی، رفتن ها، عازم شدن ها، قصدها، آهنگ ها، سحرها، افسون ها، جمع واژۀ عزیمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضمایم
تصویر ضمایم
ضمیمه ها، ویژگی چیزهایی که آن را به چیز دیگر جمع کرده باشند، پیوست ها، جمع واژۀ ضمیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمایم
تصویر نمایم
سخن چینی ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عماعم
تصویر عماعم
لشکر پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمیم
تصویر عمیم
کامل، هر چه فراهم آید، تمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمایم
تصویر نمایم
جمع نمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علامت. توضیح در کتب معتبر لغت عرب نیامده و آن را به سیاق عربی ساخته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
لجاج، گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمایه
تصویر عمایه
گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عمامه، دستار ها جمع عمامه. یا ارباب (اهل) عمایم. کسانی که عمامه بر سر گذارند، علما فقها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
جمع عزیمت افسون ها، دعا هایی که بر بیماران خوانند تا شفا یابند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ضمیم صاحب همراه، چیزی که آن را به چیز دیگر جمع کرده باشند پیوست، جمع ضمایم (ضمائم) یا ضمیمه اعور. زایده کرمی شکل که به سطح داخلی روده اعور متصل است و طول آن بین 6 تا 12 و گاهی 20 سانتیمتر است آپاندیس آویزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایم
تصویر تمایم
جمع تمیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذمایم
تصویر ذمایم
جمع ذمیمه نکوهیده ها: ذمایم اخلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایم
تصویر تمایم
((تَ یِ))
جمع تمیمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذمایم
تصویر ذمایم
((ذَ یِ))
جمع ذمیمه. نکوهیده ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزایم
تصویر عزایم
((عَ یِ))
جمع عزیمه، اراده ثابت و محکم، افسون ها و دعاهایی که بر بیماران برای شفا یافتن می خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضمایم
تصویر ضمایم
((ضَ یِ))
جمع ضمیمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علایم
تصویر علایم
((عَ یِ))
جمع علامت، نشانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
((عَ یَ))
گمراهی، لجاج، ستیهندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمیم
تصویر عمیم
((عَ مِ))
تمام، کامل، شامل همه، هرچه فراهم آید و بسیار گردد
فرهنگ فارسی معین