روز سوم از ایام جنگ قادسیه را ’یوم عماس’ میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق از کلمه ’عمس’ مقلوب ’معس’ است. رجوع به معجم البلدان شود
روز سوم از ایام جنگ قادسیه را ’یوم عماس’ میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق از کلمه ’عمس’ مقلوب ’معس’ است. رجوع به معجم البلدان شود
کندر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بستج، مصطکی، بستخ، رماست، کندر رومی
کُندُر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بُستَج، مَصطَکی، بُستَخ، رَماست، کُندُر رومی
پنهان کردن و پوشیدن. ناپدید کردن. (آنندراج). ناپدید کردن وپوشیدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). پنهان کردن چیزی را از کسی که او به آن دانا باشد: اعمس الشی ٔ، اخفاه عنه و هو به عالم. (از اقرب الموارد)
پنهان کردن و پوشیدن. ناپدید کردن. (آنندراج). ناپدید کردن وپوشیدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). پنهان کردن چیزی را از کسی که او به آن دانا باشد: اعمس الشی ٔ، اخفاه عنه و هو به عالم. (از اقرب الموارد)
معنای لغوی آن در قاموس کتاب مقدس ’گوسفند’ ذکر شده است و سپس مینویسد که نام دو تن بود. یکی عماسا پسر ثیرا و ابی جایل که در کناه آبشالوم شراکت میداشت و سردار لشکرش بود و سرانجام به دست یوآب سپهسالار داود به قتل رسید، و دیگری ’عماسا’ رئیس ’افرائیمی’ پسر ’حدلای’ که در سلطنت ’احاز’ ریاست می داشت. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
معنای لغوی آن در قاموس کتاب مقدس ’گوسفند’ ذکر شده است و سپس مینویسد که نام دو تن بود. یکی عماسا پسر ثیرا و ابی جایل که در کناه آبشالوم شراکت میداشت و سردار لشکرش بود و سرانجام به دست یوآب سپهسالار داود به قتل رسید، و دیگری ’عماسا’ رئیس ’افرائیمی’ پسر ’حدلای’ که در سلطنت ’احاز’ ریاست می داشت. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود