جدول جو
جدول جو

معنی عقوه - جستجوی لغت در جدول جو

عقوه
(عَقْ وَ)
پیرامون و گرداگرد سرای، ومنزل و فرودآمدنگاه. (از منتهی الارب). ساحت سرای. (دهار). میدان و صحن سرای. (غیاث اللغات). ساحت. (نصاب). آنچه اطراف خانه است و ساحت و محله. (از اقرب الموارد). عقاه. و رجوع به عقاه شود، درختی است. ج، عقاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عقوه
میانسرای دیوار بست، گردا گرد سرای
تصویری از عقوه
تصویر عقوه
فرهنگ لغت هوشیار
عقوه
((عَ وَ))
اطراف خانه، محله
تصویری از عقوه
تصویر عقوه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عشوه
تصویر عشوه
ناز و کرشمه، نیرنگ، فریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقله
تصویر عقله
بند، بندی که بر دست یا پا ببندند، از اشکال رمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقور
تصویر عقور
ویژگی سگی که گاز می گیرد، هار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقوق
تصویر عقوق
نافرمانی کردن، آزردن پدر یا مادر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشوه
تصویر عشوه
ظلمت، تاریکی، یک چهارم اول شب، شام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقول
تصویر عقول
عقلها، خردها، ذهن ها، اندیشه ها، جمع واژۀ عقل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقبه
تصویر عقبه
راه دشوار در بالای کوه، راه سخت کوهستانی، گردنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عروه
تصویر عروه
حلقه، دسته، دستگیره، دستۀ چیزی، مثل دستۀ ابریق، دستاویز، مال نفیس و پربها، آنچه بشود به آن امید داشت واطمینان کرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقده
تصویر عقده
امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر می شود،
کنایه از دشمنی، کینه، ناراحتی، درد دل، کنایه از امر پیچیده و دشوار، موضوع لاینحل، گره، کنایه از پیوند
عقدۀ حقارت: در علم روانشناسی کنایه از حالت سرکوفتگی و افسردگی توام با کینه توزی که به سبب ناکامی، تحمل رنج، خفت و حقارت پدید می آید
عقدۀ دل: غم دل، غم، غصه، گله، شکایتی که در دل نهفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقوب
تصویر عقوب
جانشین شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
برمخش برمیخدن نا فرمانی از زای آوران، بار دار شدن: شتر ماده مادیان بار دار، مادیان نابار دار از واژگان دو پهلو نافرمانی کردن (پدر و مادر را)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقور
تصویر عقور
سگ گزنده جانور گزنده گزنده (سگ و جز آن) گاز گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقود
تصویر عقود
جمع عقد، عهدها، پیمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقوبه
تصویر عقوبه
پاد افراس (سزای کار بد) باد افره کیفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقمه
تصویر عقمه
جامه سرخ، گلیم سرخ رنگ و نگار
فرهنگ لغت هوشیار
پژ پژه گریو گریوه گدار گردنه نپت، ورزاک کار سخت پستا (نوبت)، رمشا تاوان (عوض)، دندان مز، ته کاسه که به هنگام پس دادن دیگ چون ارمغان فرستند، شب و روز راه دشوار در کوه گردنه، امری سخت و دشوار، جمع عقبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقله
تصویر عقله
ستور بند، نهال نهاله (قلمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقصه
تصویر عقصه
گره شاخ گیس بافته
فرهنگ لغت هوشیار
نازایی خوردنی خورش، زه بند مهره ای که زنان بر میان بندند تا آبستن نشوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقول
تصویر عقول
خردمند، فهم کننده چیزی را، درک کننده دانشها، هوشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشوه
تصویر عشوه
کار نا پیدا نمودن و کردن، غیر آشکار، ناز و کرشمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقده
تصویر عقده
گره و بستگی
فرهنگ لغت هوشیار
بندم، بن زبان، چاه زنخدان بندم، بن زبان، چاه زنخدان، درشت و بزرگ، سنگ ناهموار
فرهنگ لغت هوشیار
دسته کوزه، دسته دول، زرفین (حلقه)، دستاویز، شیربیشه، همیشه سبز، درخت انبوه، ستور نژاده -9 مادگی در پوشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزوه
تصویر عزوه
بستگی پیوند خویشی، شکیبایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسوه
تصویر عسوه
پیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجوه
تصویر عجوه
ارماو خرمای درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدوه
تصویر عدوه
جای بلند، رود کنار، کناره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوه
تصویر حقوه
شلوار، شکم درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقوه
تصویر زقوه
توده کپه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقوه
تصویر بقوه
انتظار کردن و نگهبانی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقوه
تصویر فقوه
سوفار سوفار تیر
فرهنگ لغت هوشیار