- عفاه (عُ)
جمع واژۀ عافی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مهمانان و واردشوندگان: و از مأثورات کرم و سخاء آن پادشاه دام ملکه آن است که... بیرون از تشریفات حشم و... اطلاقات عفاه... هر سال هزار خروار غله... منبرفرموده است. (المضاف الی بدایع الازمان ص 26). و رجوع به عافی و عفات شود، هو کثیر العفاه،او بسیار مهمان و ضیافت کننده است. (ناظم الاطباء)
