- عطا
- دهش
معنی عطا - جستجوی لغت در جدول جو
- عطا (دخترانه)
- بخشش، انعام
- عطا
- بخشش، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، بذل، اعطا، احسان، عطیّه، جدوا، داشاد، داشات، داشن، دهشت، منحت، داد و دهش، جود، سماحت، فغیاز، برمغاز، بغیاز، صفد، عتق
- عطا
- دهش، بخشش، دادن، دهشت، عطیت، عطا در فارسی بخشش دهش فغیاز داشاذ دنبال روزی، بخشش کردن، بخشیدن، بخشش دهش انعام، آن چه که بخشیده شود جمع اعطیه، آن چه که بخشیده شود جمع اعطیه
- عطا ((عَ))
- بخشیدن، بخشش، دهش، آن چه که بخشیده شود، جمع عطیه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ردا، ازار، چادر، شمشیر
فروشندۀ داروهای گیاهی، عطرفروش، کسی که داروها و چیزهای خوش بو می فروشد
عطشان ها، تشنگان، جمع واژۀ عطشان
عطسه کردن، خارج کردن هوا از بینی و دهان با شدت و صدا، اشنوسه کردن، عطسه زدن، خفیدن،
دمیدن صبح
دمیدن صبح
شمشیر، چادر، دستار، بالا پوش دو تهی (رداء)
تهمتن، شیر از جانوران
بیماری تشنگی
شنوسه (عطسه)، بامداد، شنوسه زدن، دمیدن بامداد شنوسه انگیز
خوشبوی فروش و صاحب عطر، بوی فروش
بیماری تشنگی، حالتی که انسان هر چه آب می خورد باز احساس تشنگی می کند
پیشکش، داده، بخشش
دادن، و عطا نمودن، بخشیدن، بخشش دهش، گردن نهادن، پذیرش آزبا (دعا)
عطا کردن، بخشیدن، بخشش کردن، بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، جدوا، داشاد، دهشت، عتق، بغیاز، بذل، داشن، داد و دهش، احسان، سماحت، صفد، عطیّه، برمغاز، منحت، داشات، جود، فغیاز
عطیه ها، بخشش ها، دهش ها، جمع واژۀ عطیه
نزدیک ترین سیاره به خورشید و کوچک ترین آن ها، تیر، دبیر فلک، دبیر آسمان
بخشیده شده ها و دهشها
بخشش بزرگ، زندگی سد و بیست ساله
بخشش
بیکاری، در نگیدن
بیکاری و معطلی، بطالت
مازاری شغل و عمل عطار، محل کسب عطار عطار خانه
تیز منش تیز هوش دبیر دانا
ستاره ایست از ستاره های خنس در آسمان دوم، نزدیکترین سیارات به خورشید و کوچکترین آنها در 88 روز یک دور بدور خورشید میگردد
دارو فروش
پیله ور
دارو خانه محلی که عطار در آن به کار پردازد داروخانه (صفویان)