عشق ورزنده و عاشق. (فرهنگ فارسی معین). گویند: فلان عشیق و هی عشیقته، یعنی نسبت بهم عشق میورزند. (از منتهی الارب) : ورنه باشد آن تو بنگر این فریق بر غم و رنجندمفتون و عشیق. مولوی. مولعیم اندر سخنهای دقیق بر گرهها باز کردن ما عشیق. مولوی. چه محل دارد به پیش آن عشیق لعل و یاقوت و زمرد یا عقیق. مولوی. زآنکه او سنگ سیه بد این عقیق آن عدوی نور بود و این عشیق. مولوی. ، معشوق. محبوب. حبیب. دوست: غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا نعیق تو بسیار و ما را عشیقی نباید به یک دوست چندین نعیقا. منوچهری
عشق ورزنده و عاشق. (فرهنگ فارسی معین). گویند: فلان عشیق و هی عشیقته، یعنی نسبت بهم عشق میورزند. (از منتهی الارب) : ورنه باشد آن تو بنگر این فریق بر غم و رنجندمفتون و عشیق. مولوی. مولعیم اندر سخنهای دقیق بر گرهها باز کردن ما عشیق. مولوی. چه محل دارد به پیش آن عشیق لعل و یاقوت و زمرد یا عقیق. مولوی. زآنکه او سنگ سیه بد این عقیق آن عدوی نور بود و این عشیق. مولوی. ، معشوق. محبوب. حبیب. دوست: غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا نعیق تو بسیار و ما را عشیقی نباید به یک دوست چندین نعیقا. منوچهری
تمشک، میوه ای ترش مزه شبیه شاتوت یا توت فرنگی و به رنگ سرخ مایل به سیاهی که بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگل ها و صحراها می روید در بعضی جاها آن را می کارند و تربیت می کنند و میوۀ بهتر و درشت تری از آن به دست می آورند، دارای ویتامین C، قند، اسیدسیتریک و اسیدمالیک بوده و اشتهاآور و ملین و مدر و ضد اسکوربوت است همچنین ترشح عرق را زیاد می کند و برای تصفیۀ خون نافع است، توت سه گل، تلو، توت العلیق، علّیق الجبل، سه گل
تَمِشک، میوه ای ترش مزه شبیه شاتوت یا توت فرنگی و به رنگ سرخ مایل به سیاهی که بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگل ها و صحراها می روید در بعضی جاها آن را می کارند و تربیت می کنند و میوۀ بهتر و درشت تری از آن به دست می آورند، دارای ویتامین C، قند، اسیدسیتریک و اسیدمالیک بوده و اشتهاآور و ملین و مدر و ضد اسکوربوت است همچنین ترشح عرق را زیاد می کند و برای تصفیۀ خون نافع است، توتِ سِه گُل، تَلو، توتُ العَلیق، عُلَّیقُ الجَبَل، سِه گُل
دارای عمق، دراز و دورتک، ژرف، گود، کنایه از دارای دقت و تلاش ذهنی، دارای معانی بلند، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
دارای عمق، دراز و دورتک، ژرف، گود، کنایه از دارای دقت و تلاش ذهنی، دارای معانی بلند، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن