- عزیزاً (نِ زَ دَ)
مکرماً. در حال عزیز بودن. در حال عزت. با ارجمندی: پسر علی... امروز عزیزاًو مکرماً برجایست به غزنین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 88). صواب آن است که عزیزاً و مکرماً بدان قلعت مقیم میباشد با همه قوم و خویش. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 9). بر حکم عبدالملک بیرون آی تا تو را به شام فرستم بی بند عزیزاً مکرماً. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 186)
