جدول جو
جدول جو

معنی عزاخانه - جستجوی لغت در جدول جو

عزاخانه
ماتم خانه، خانه ای که در آن عزا و ماتم برپا می شود
تصویری از عزاخانه
تصویر عزاخانه
فرهنگ فارسی عمید
عزاخانه
(عَ نَ / نِ)
ماتم خانه و خانه ای که در آن عزا برپا می کنند. (ناظم الاطباء). جایی که در آن مراسم عزا برپا دارند. (فرهنگ فارسی معین). ماتم سرا. مصیبت سرا. مناحه:
به دارالشفا چون درآید طبیب
عزاخانه گردد ز مرگ غریب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عزاخانه
خانه ای که در آن عزا بر پا میکنند
تصویری از عزاخانه
تصویر عزاخانه
فرهنگ لغت هوشیار
عزاخانه
ماتم سرا، ماتمکده، محنتکده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جباخانه
تصویر جباخانه
در دورۀ صفوی تا قاجار، محل نگهداری و ساخت اسلحۀ جنگی، جبه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
فرهنگ فارسی عمید
ظرف بزرگ یا منبع که در محلی بسازند و آب در آن بریزند تا مردم تشنه در آن جا آب بیاشامند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
جایی که اسیران را نگه دارند، زندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دواخانه
تصویر دواخانه
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گداخانه
تصویر گداخانه
محلی که گدایان را در آنجا نگهداری کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزب خانه
تصویر عزب خانه
خانه ای که چند مرد مجرد برای خوش گذرانی در آن به سر می برند، روسپی خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علفخانه
تصویر علفخانه
خانه ای که درآن علف یا کاه انبار کنند، عالم کون و فساد دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارتو هزارلا، شکنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاخانه
تصویر ملاخانه
مکتب معلم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
زندان، محبس، محل نگهداری بینوایان و اسیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکاسخانه
تصویر عکاسخانه
محلی که در آن جا عکاس عکس بردارد مغازه عکاسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عز شانه
تصویر عز شانه
گرامی است شان او (درباره خدا استعمال شود) : (00 چه باری - عز شانه و عم احسانه - ذات مطهر آن پادشاه دین پرور عدل گستر را از کرایم شمایل پسندیده 00000 آفریده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزبخانه
تصویر عزبخانه
پیوار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزا خانه
تصویر عزا خانه
جایی که در آن مراسم عزا بر پا دارند ماتم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواخانه
تصویر دواخانه
دارو فروشی، داروخانه
فرهنگ لغت هوشیار
جائی که مردان مجرد گرد آیند و با زنان بطور مشروع و یا نا مشروع مبادرت کنند
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ. نِ))
فرورفتگی کوچکی در دیوار مشرف به برخی گذرگاه ها که در آن آب برای نوشیدن مردم گذاشته می شد و از نوعی حرمت دینی برخوردار بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
((~. نِ))
بیمارستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزب خانه
تصویر عزب خانه
((~. نِ))
خانه ای که چند مرد مجرد در آن زندگی می کنند، جایی که مردها با زن ها رابطه نامشروع برقرار می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
((نَ نِ))
زندان، محبس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
((~. نِ))
هزارلا، بخش سوم معده نشخوارکنندگان که داخل آن لایه لایه است، هزارتو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
Freely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
свободно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
frei
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
вільно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
swobodnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
自由地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
livremente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آزادانه
تصویر آزادانه
liberamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی