جدول جو
جدول جو

معنی عزب خانه

عزب خانه
خانه ای که چند مرد مجرد برای خوش گذرانی در آن به سر می برند، روسپی خانه
تصویری از عزب خانه
تصویر عزب خانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عزب خانه

عزب خانه

عزب خانه
جائی که مردان مجرد گرد آیند و با زنان بطور مشروع و یا نا مشروع مبادرت کنند
فرهنگ لغت هوشیار

عزب خانه

عزب خانه
خانه ای که چند مرد مجرد در آن زندگی می کنند، جایی که مردها با زن ها رابطه نامشروع برقرار می کنند
عزب خانه
فرهنگ فارسی معین

عزب خانه

عزب خانه
جایی که مردان مجرد گرد آیند و با زنان بطور مشروع یا نامشروع مباشرت کنند. (فرهنگ فارسی معین). خانه نهانی که جوانان زن ناکرده دارند عیش های نهانی را. خلوت خانه پسران مجرد. خانه بی اغیار عزبی را. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
با ثنای تو عقد بسته بهم
در عزب خانه عیسی مریم.
سنائی.
نفس نباتی ار به عزب خانه بازشد
عیبش مکن که مادر بستان سترون است.
انوری.
باد ازو ناردانه کرده جدا
چون عزب خانه های زنبور است.
؟ (از تاج المآثر).
برسم جوانان نوخاسته
عزب خانه و خلوت آراسته.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا

عرب خانه

عرب خانه
نام یکی از دهستانهای بخش درمیان، شهرستان بیرجند و محدود است از طرف شمال خاوری به دهستان مؤمن آباد از باختر به دهستان قیس آباداز شمال به دهستان گل فریز. جلگه ای و کوهستانی و معتدل و محصول غلات است، مردم آن از ایلات خوزستانند که در زمان نادرشاه به این محل کوچانده شده اند. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان قالیبافی. این دهستان از 19 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده است و 10598 تن تقریبی نفوس دارد. قراء مهم آن دهکده سهل آباد و مختاران است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

تاب خانه

تاب خانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مِثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
تاب خانه
فرهنگ فارسی عمید