ارمغان، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، رهاورد، تحفه، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
ارمغان، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، رَهاوَرد، تُحفه، سَفته، نورَهان، نَوراهان، نَوارَهان، راهواره، بازآورد، عُراضه، بِلَک، لُهنه
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد رهاورد، تحفه، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه، برای مثال آن را که تو از سفر بیایی / حاجت نبود به ارمغانی (سعدی۲ - ۵۹۳)
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد رَهاوَرد، تُحفه، سَفته، نورَهان، نَوراهان، نَوارَهان، راهواره، بازآورد، عُراضه، بِلَک، لُهنه، برای مِثال آن را که تو از سفر بیایی / حاجت نبُوَد به ارمغانی (سعدی۲ - ۵۹۳)
افندی، ابن محمد الحنفی. او راست: شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی. (از معجم المطبوعات) (شیخ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت. (حبیب السیر چ خیام ص 511) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است. او راست: حاشیه ای بر حاشیۀ شرح عقاید النسفیه. (معجم المطبوعات). رجوع به بهشتی و معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی ذیل بهشتی شود از مردم تیره و معروف به سعیی است. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به سعیی و قاموس الاعلام ترکی ذیل سعیی شود
افندی، ابن محمد الحنفی. او راست: شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی. (از معجم المطبوعات) (شیخ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت. (حبیب السیر چ خیام ص 511) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است. او راست: حاشیه ای بر حاشیۀ شرح عقاید النسفیه. (معجم المطبوعات). رجوع به بهشتی و معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی ذیل بهشتی شود از مردم تیره و معروف به سعیی است. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به سعیی و قاموس الاعلام ترکی ذیل سعیی شود
ماه روزه. (از منتهی الارب). ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال. ج، رمضانات، رماضین، ارمضاء، ارمضه. (از اقرب الموارد). ماه صیام. و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که بوقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا مأخوذ است از رمض که بمعنی سوختن است، چون ماه صیام گناهان را می سوزد لهذا به این اسم مسمی گشت و یا آنکه مشتق از رمض است و معنی رمض سوخته شدن پای از گرمی زمین، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است. (از غیاث اللغات). ماه نهم از سال هجری قمری بین شعبان و شوال و آن ماه روزه برای مسلمانان است و نام آن در لغت قدیم ناتق است. (از متن اللغه). ماه مبارک. شهراﷲ. (یادداشت مؤلف) : شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن. (قرآن 185/2). ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به عید رمضان آمد، المنه لله. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 99). ملحد گرسنه در خانه خالی بر خوان عقل باور نکند کز رمضان اندیشد. سعدی (گلستان چ یوسفی ص 85). کسان که در رمضان چنگ می شکستندی نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند. سعدی. برگ تحویل می کند رمضان بار تودیع بر دل اخوان. سعدی (کلیات چ مصفا ص 721). ماه فرخنده روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان سعدی (کلیات چ مصفا ص 721). زان باده که در میکدۀ عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 184). روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است. شاطر عباس صبوحی
ماه روزه. (از منتهی الارب). ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال. ج، رَمَضانات، رَماضین، اَرْمِضاء، اَرْمِضه. (از اقرب الموارد). ماه صیام. و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که بوقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا مأخوذ است از رمض که بمعنی سوختن است، چون ماه صیام گناهان را می سوزد لهذا به این اسم مسمی گشت و یا آنکه مشتق از رمض است و معنی رمض سوخته شدن پای از گرمی زمین، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است. (از غیاث اللغات). ماه نهم از سال هجری قمری بین شعبان و شوال و آن ماه روزه برای مسلمانان است و نام آن در لغت قدیم ناتِق است. (از متن اللغه). ماه مبارک. شهراﷲ. (یادداشت مؤلف) : شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن. (قرآن 185/2). ماه رمضان رفت و مرا رفتن او بِه عید رمضان آمد، المنه لله. منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 99). ملحد گرسنه در خانه خالی بر خوان عقل باور نکند کز رمضان اندیشد. سعدی (گلستان چ یوسفی ص 85). کسان که در رمضان چنگ می شکستندی نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند. سعدی. برگ تحویل می کند رمضان بار تودیع بر دل اخوان. سعدی (کلیات چ مصفا ص 721). ماه فرخنده روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان سعدی (کلیات چ مصفا ص 721). زان باده که در میکدۀ عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 184). روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است. شاطر عباس صبوحی
جمع واژۀ أعرم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به أعرم شود، جمع واژۀ عرم. (منتهی الارب). رجوع به عرم شود، جمع واژۀ عریم. (اقرب الموارد). رجوع به عریم شود
جَمعِ واژۀ أعرم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به أعرم شود، جَمعِ واژۀ عَرم. (منتهی الارب). رجوع به عرم شود، جَمعِ واژۀ عَریم. (اقرب الموارد). رجوع به عریم شود
پارسی تازی گشته خرمدان کیسه چرمی که در آن دانگ (سکه) و زر برگ نهند کیسه ای چرمین که در آن پول و اشیا دیگر گذارند: (چونک حق و باطلی آمیختند نقد و قلب اندر حرمدان ریختند) (مثنوی) توضیح این کلمه بصورت (جرمدان) تحریف شده
پارسی تازی گشته خرمدان کیسه چرمی که در آن دانگ (سکه) و زر برگ نهند کیسه ای چرمین که در آن پول و اشیا دیگر گذارند: (چونک حق و باطلی آمیختند نقد و قلب اندر حرمدان ریختند) (مثنوی) توضیح این کلمه بصورت (جرمدان) تحریف شده