جدول جو
جدول جو

معنی عرعر - جستجوی لغت در جدول جو

عرعر
صدای الاغ
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، ابهل، وهل، ارجا، مای مرز، ارس
تصویری از عرعر
تصویر عرعر
فرهنگ فارسی عمید
عرعر
بانگ الاغ، بانگ دراز گوش درخت سرو کوهی است
تصویری از عرعر
تصویر عرعر
فرهنگ لغت هوشیار
عرعر
((اِصت.))
بانگ خر، صدای الاغ
تصویری از عرعر
تصویر عرعر
فرهنگ فارسی معین
عرعر
((عَ رْ عَ))
درختی است بلند و تناور با برگ های بزرگ و برگچه های بسیار
تصویری از عرعر
تصویر عرعر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عرعره
تصویر عرعره
چوب پنبه درپوش تیغه بینی، درپوش شیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرار
تصویر عرار
نرجس بری، نرگس صحرایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عراعر
تصویر عراعر
جمع عرا عر، بزرگان مهتران نژادگان بزرگ مهتر نژاده
فرهنگ لغت هوشیار
گاو چشم شب خوش از گیاهان، پسر زای نر زای، زشتی خوی، بلندی مهتری، شیرزد بچه که زود از شیر بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریر
تصویر عریر
راهی (مسافر)، پرت پرت از سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرار
تصویر عرار
((عَ))
نرگس صحرایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمره العرعر
تصویر ثمره العرعر
ابهل تخم سرو کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب العرعر
تصویر حب العرعر
میوه در خت ابهل را گویند
فرهنگ لغت هوشیار