جدول جو
جدول جو

معنی عرعره

عرعره
(خَ خَ بَ)
برکندن چشم را. (از ناظم الاطباء). عرعر عینه، چشم او را کندو یا درآورد. (از اقرب الموارد) ، بیرون آوردن سربند شیشه را. (از ناظم الاطباء). عرعر صمام القاروره، در بطری را بیرون آورد. (از اقرب الموارد) ، بجنبش آوردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). به حرکت آوردن و پراکندن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا