نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است و آن آلتی باشد کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر سر خصم اندازند. (غیاث اللغات). و آن را حصارگشای نیز گویند: نترسد ز عراده و منجنیق نگهبان نباید ورا جاثلیق. فردوسی. ز عراده و منجنیق و ز گرد زمین نیلگون شد هوا لاجورد. فردوسی. به هر گوشه عراده برساختند همه ریگ رخشنده انداختند. اسدی. و منجنیقها و عراده ها بساخت. (تاریخ بخارا ص 84). نه عراده بر گرد اوره شناس نه از گردش منجنیقش هراس. نظامی. ، گردونه. گردون. گردون دوچرخه. گردون بارکشی. (ناظم الاطباء)
نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است و آن آلتی باشد کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر سر خصم اندازند. (غیاث اللغات). و آن را حصارگشای نیز گویند: نترسد ز عراده و منجنیق نگهبان نباید ورا جاثلیق. فردوسی. ز عراده و منجنیق و ز گرد زمین نیلگون شد هوا لاجورد. فردوسی. به هر گوشه عراده برساختند همه ریگ رخشنده انداختند. اسدی. و منجنیقها و عراده ها بساخت. (تاریخ بخارا ص 84). نه عراده بر گرد اوره شناس نه از گردش منجنیقش هراس. نظامی. ، گردونه. گردون. گردون دوچرخه. گردون بارکشی. (ناظم الاطباء)
اگر بیند که در شهر یا قعله کافران عراده انداخت، دلیل است که اهل آن شهر در مسلمانی سخن ناسزا گویند. اگر بیند که سنگ عراده به جائی انداخت، دلیل است که اهل آن موضع را غیبت کند یا دشنام دهد - محمد بن سیرین
اگر بیند که در شهر یا قعله کافران عراده انداخت، دلیل است که اهل آن شهر در مسلمانی سخن ناسزا گویند. اگر بیند که سنگ عراده به جائی انداخت، دلیل است که اهل آن موضع را غیبت کند یا دشنام دهد - محمد بن سیرین