جدول جو
جدول جو

معنی عربده

عربده((عَ بَ دِ))
تند خویی، بدخلقی، داد و فریاد، نعره
تصویری از عربده
تصویر عربده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عربده

عربده

عربده
بدخوئی. (منتهی الارب). بدخلقی. (از قطر المحیط) ، جنگجویی. (منتهی الارب) (آنندراج). نبرد و پیکارو مجادله و هنگامه و غوغا و شورش. (ناظم الاطباء).
- عربده آوردن، داد و بیداد راه انداختن. بانگ و فریاد کشیدن. بانگ و فریاد داشتن بر کسی از سر مستی با خشم و بدخویی
لغت نامه دهخدا

عراده

عراده
نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است که کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر دشمن اندازند
فرهنگ لغت هوشیار