معنی عراضه
- عراضه((عُ ض ِ یا ضَ))
- ره آورد (طعام و جز آن)
واژههای مرتبط با عراضه
عراضه
- عراضه
- ره آورد راه آورد (طعام و جز آن)، راه آورد (طعام و جز آن)
عراضه
- عراضه
- سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رَهاوَرد، تُحفه، اَرمَغان، سَفته، نورَهان، نَوراهان، نَوارَهان، راهواره، بازآورد، بِلَک، لُهنه
عراضه
- عراضه
- دهی است از دهستان منیوحی بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان، واقع در 15هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 13هزارگزی جنوب خاوری راه خسروآباد به آبادان کنار شطالعرب. گرمسیر و مرطوب است. 200 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و آب لوله کشی خسرو آباد تأمین میشود. محصولات آن خرما و انگور است. شغل اهالی ماهیگیری و حصیربافی است. ساکنین از طائفۀآل ابومصرف هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
عراضه
- عراضه
- پهن گردیدن. (اقرب الموارد)
قراضه
- قراضه
- لت پاره
اراضه
- اراضه
- سیراب گرداندن
عارضه
- عارضه
- پیامد، رخداد، ناهنجاری
براضه
- براضه
- اندک، آبتک کمینه فرو نشست آب در رود یا تالاب
قراضه
- قراضه
- ویژگی هر چیر مستعمل و از کار افتاده، زر و سیم و پول اندک، هر چیز فلزی شکسته و خرده ریزه، ریزههای فلز که هنگام بریدن یا تراشیدن آن می ریزد
