جدول جو
جدول جو

معنی عتیک - جستجوی لغت در جدول جو

عتیک
(عَ کی یَ)
موضعی است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
عتیک
(عَ)
ابن تعلبه بن الدؤلی. از بکر از عدنانیه جد جاهلی است. نسبت بدو عتکی است از فرزندان او محکم الیمامه.
لغت نامه دهخدا
عتیک
(عَ)
روز سخت گرم. (اقرب الموارد) ، سرخ از کهنگی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عتید
تصویر عتید
حاضر و آماده، مهیا، جسیم، تناور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گتیک
تصویر گتیک
باستانی، کهن، بسیار قدیم، سبکی از معماری که در آن ساختن طاق های قوسی و بیضوی، برپا داشتن ستون ها، مجسمه ها و ترکیبات دیگر در بنا معمول شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتیق
تصویر عتیق
کهنه، دیرینه، ویژگی اسب اصیل و نجیب، عتیقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتیب
تصویر عتیب
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تفش، بیغار، بیغاره، تفشه، نکوهش، سرزنش، پیغاره، زاغ پا، ملامت، سرکوفت، سراکوفت، تفشل، طعنه
برای مثال مکن با من ناشکیبا عتیب / که در عشق صورت نبندد شکیب (سعدی۱ - ۱۰۲)،
خشم
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
نیک گول. (منتهی الارب). بسیار احمق. (از اقرب الموارد). عفنّک. رجوع به عفنک شود
لغت نامه دهخدا
(عَیَ)
دهی است از دهستان زاوه، بخش حومه شهرستان تربت حیدریه دارای 276 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ یَ)
مرکب از: ’علی’ + ’کاف تصغیر یا تحبیب’ که آن را نام شخص میگذاشتند. از جمله ’خواجه علیک’ است که در اسرارالتوحید از او نقل قول شده است. رجوع به اسرارالتوحید ص 93 و 135 و 288 و 290 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ریگ تودۀ برهم نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ریگ و شن برهم افتاده و متعقد. (از اقرب الموارد). ج، عنک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
مرد درآمده خلقت. (منتهی الارب) : رجل عریک، مرد متداخل گرداندام. (ناظم الاطباء) : رمل عریک، ریگ که قسمتی از آن در قسمتی دیگر متداخل باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ قُسْ سا جَ)
موضعی است. (منتهی الارب). موضعی است به یمامه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
تشنه. (غیاث اللغات از لطائف) ، مزدور. (مهذب الاسماء). مزدور و خادم. (منتهی الارب) (آنندراج) ، داء عتیل، شدید، بیماری سخت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دیرینه و کهنه. (اقرب الموارد) (از آنندراج) ، آزاد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عتق، عتقاء، یقال عبد عتیق و امه عتیق
لغت نامه دهخدا
کژ باشد که به کلاه و جوراب کنند. (از فرهنگ اسدی). قز باشد که به جوراب و کلاه بافند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی) :
فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید
جامۀ خانه بتیک فاخته گون شد.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(عَ)
حاضر و آماده. (از اقرب الموارد) (ترجمان عادل بن علی) (منتهی الارب) (آنندراج). حاضر و مهیا. (غیاث اللغات) : و قال قرینه هذا ما لدی عتید. (قرآن 23/50).
گر بدانی که شقیی یا سعید
آن بود بهتر ز هر فکر عتید.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن ضرار. شاعری است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
ممال عتاب:
در یک سخن آن همه عتیبش بین
در یک نظر آن همه فریبش بین.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 654).
خواجه کز مهر با شکیب آمد
باسهی سرو در عتیب آمد.
نظامی.
رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال
و آن کمان ابروانش بین که باشد پر عتیب.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نوعی از پوشش درشت است که درویشان پوشند. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
پدر قبیله ای است از یمن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عفیک
تصویر عفیک
کانا (جاهل) گول (احمق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیک
تصویر علیک
بر تو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکیک
تصویر عکیک
گرمای بی باد
فرهنگ لغت هوشیار
خشم گرفتن، ناز کردن، ملامت کردن، قهر غضب، ملامت. یا عتاب وخطاب. سرزنش ملامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتید
تصویر عتید
آماده مهیا حاضر، تناور تنومند جسیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتیر
تصویر عتیر
آماده، تنومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتیق
تصویر عتیق
دیرینه و کهنه، آزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتیل
تصویر عتیل
مزدور
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بر گرفته از نامواژه ی} گوتس {تنده کاری گونه ای از مهرازی (معماری سنج خرد ناب) با کاربرد بام های تنده یا سراشیب و کمانه های جناغی، زمخت، ارامک (وحشی) منسوب به گت منسوب به قوم گت، سبک هنری که در فرانسه در اواخر قرن 12 م. بوجود آمد و در سراسر دوره قرون وسطی تا اواسط قر. 16 در اروپا معمول بود. اصطلاح گتیک (گتی) در قرن 16 متداول گردید و منظور اصلی موجدان این اصطلاح تحقیر این سبک بود زیرا مردم آن دوران که در نتیجه تحقیقات باستانشناسی فریفته هنر روم شده بودند تصور میکردند که این سبک متعلق باقوام نیمه وحشی گت است. مختصات این سبک را باید در نوع معماری قرنهای 16- 12 م. جستجو کرد معماری گتی نقاشی و پیکر تراشی را بخدمت خود در آورد. خصایص این سبک ازین قرار است: الف - استعمال طاق بشکل چلیپا های بیضوی. ب - عمومیت دادن قوس جناقی بجای قوس هلالی. ج - استعمال ستونی که انتهای آن نیم طاق دارد. و آن نوعی قوس اتکایی است. د - اختراع اشکال جدید برای تزیین ابنیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتید
تصویر عتید
((عَ))
آماده، مهیا، حاضر، تناور، تنومند، جسیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عتیب
تصویر عتیب
((عَ))
خشم گرفتن، سرزنش کردن، عتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عتیق
تصویر عتیق
((عَ))
باستانی، کهنه، بهترین از هرچیزی، برگزیده، بنده آزاد شده، کریم، بزرگوار، شراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عتیق
تصویر عتیق
باستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آتیک
تصویر آتیک
دروانه، زبر، زیر شیروانی
فرهنگ واژه فارسی سره