سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تَفش، بیغار، بیغارِه، تَفشِه، نِکوهِش، سَرزَنِش، پیغارِه، زاغ پا، مَلامَت، سَرکوفت، سَراکوفت، تَفشَل، طَعنِه برای مِثال مکن با من ناشکیبا عتیب / که در عشق صورت نبندد شکیب (سعدی۱ - ۱۰۲)، خشم
ممال ِ عتاب: در یک سخن آن همه عتیبش بین در یک نظر آن همه فریبش بین. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 654). خواجه کز مهر با شکیب آمد باسهی سرو در عتیب آمد. نظامی. رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال و آن کمان ابروانش بین که باشد پر عتیب. مولوی