جدول جو
جدول جو

معنی عبدالکریم - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالکریم(پسرانه)
بنده پروردگار بخشنده
تصویری از عبدالکریم
تصویر عبدالکریم
فرهنگ نامهای ایرانی
عبدالکریم(عَ دُلْ کَ)
ابن احمد بن موسی بن طاوس العلوی الحسنی معروف به ابن طاوس. رجوع به ابن طاوس غیاث الدین ابوالمظفر در این لغت نامه و الاعلام زرکلی و نامۀ دانشوران ج 1 ص 111 شود
ابن محمد بن منصور التمیمی سمعانی مروزی، مکنی به ابوسعد. رجوع به ابوسعد عبدالکریم و نیز به الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالعظیم
تصویر عبدالعظیم
(پسرانه)
بنده پروردگار بزرگ، نام یکی از بزرگان و نوادگان امام حسن (ع) در قرن دوم که آرامگاه وی در شهر ری است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالرحیم
تصویر عبدالرحیم
(پسرانه)
بنده پروردگار رحیم و مهربان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحلیم
تصویر عبدالحلیم
(پسرانه)
بنده پروردگار که حلیم و بردبار است
فرهنگ نامهای ایرانی
ابن عبدالکریم عابد. ابن ابی حاتم او را بغدادی داند و از فضیل بن عیاض و سفیان بن عیینه روایت کندو از وی اسحاق بن موسی انصاری و محمد بن حسین برجلانی و علی بن موفق و جز اینان روایت کرده اند. وی بسال 208هجری قمری درگذشت. (تاریخ بغداد ج 9 صص 312- 313)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَدِلْ کَ)
عبدالله بن عبدالکریم. از روات است. روات در تاریخ علم حدیث از اهمیت ویژه ای برخوردارند زیرا توانسته اند با گردآوری و نقل احادیث صحیح پیامبر اسلام، به انتقال صحیح آموزه های دینی کمک کنند. این افراد با تحلیل اسناد روایات، اطمینان حاصل می کردند که تنها احادیث معتبر به نسل های بعدی منتقل می شود و در نتیجه دقت علمی در نقل روایات را ترویج کردند.
لغت نامه دهخدا
معاویه بن عبدالکریم. تابعی است و قتیبه بن سعید از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
(خِ)
ابن عبدالکریم. متوفی بسال 999 هجری قمری از عالمان زمان بود و او راست: حاشیه بر حاشیۀ میر سیدشریف بر تجرید. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(اَ هَِ)
اسماعیل بن عبدالکریم الصنعانی. محدث است. نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
لغت نامه دهخدا
ابن مثنی بن عبدالکریم. منجم. او راست: تعلیل زیج خوارزمی و طبقات الامم
لغت نامه دهخدا
(دِهْ عَ دُلْ کَ)
دهی است از دهستان حومه بخش ایذۀ شهرستان اهواز. واقع در 25هزارگزی شمال باختری ایذه. دارای 120 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالکریم بحرانی. مؤلف روضات گوید: صالح بن عبدالکریم کرزکانی بحرینی با شیخ جعفر بن کمال الدین بحرینی معاصر و دوست بود و از بحرین به شیراز شدند که درآن روز مرکز فضلا بود و مدتی ببودند، سپس مواضعه کردند که یکی به هند رود و دیگری در ایران باشد و هرکه را بی نیازی زودتر نصیب افتد، دیگری را دستگیری کند. پس شیخ جعفر به هندوستان رفت و در حیدرآباد مسکن گزید و شیخ صالح در شیراز بماند و هر دو مقامی منیع یافتند و مرجع امور گشتند و شیخ جعفر به هندوستان بسال 1088 هجری قمری درگذشت. (روضات الجنات ص 149 و 330)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ کَ)
عطیه. از روات است. در بررسی تاریخ اسلام، روات به عنوان افراد علمی با تخصص در نقل حدیث شناخته می شوند که در جمع آوری احادیث از راویان مختلف بسیار دقیق بوده اند. این افراد با دقت در اسناد روایات و شرایط خاص راویان، توانستند احادیث معتبر و صحیح را از نقل های نادرست یا ضعیف تمییز دهند و این امر به صحت دین اسلام کمک کرد.
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن هوازن بن عبدالملک بن طلحه النیشابوری قشیری اشعری شافعی صوفی، مکنی به ابوالقاسم وملقب به زین الاسلام از بنی قشیر و شیخ خراسان بود. وی مردی زاهد و عالم به دین بود. او از اعرابی است که به خراسان رفتند و نسبت او به قشربن کعب میرسد. در کودکی پدرش را از دست داد. از محضر استادانی معروف همچون علی بن حسین نیشابوری معروف به دقاق و محمد بن ابی بکر طوسی و ابی بکر فورک فقه و اصول آموخت. وی از بزرگان و شیوخ اهل تصوف و عرفان است و مورد توجه سلطان آلب ارسلان بود. از تألیفات اوست: تفسیر کبیر به نام التیسیر فی علم التفسیر. رساله فی رجال الطریقه. مختصر المحصل فی الکلام. المنتخب فی علوم الحدیث. لطائف الاشارات. رساله القشیریه. مختصر الهدایه و جز آن. وی به سال 376 هجری قمری متولد و در 465 به نیشابور درگذشت. (از الاعلام زرکلی و روضات الجنات صص 444- 446)
لغت نامه دهخدا
دختر سعدالخیر بن محمد بن عبدالکریم. زنی فقیه بود. تولدش در اصفهان به سال 552 هجری قمری اتفاق افتاد و در سال 600 درگذشت. از راویان حدیث بود. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 763). در تاریخ اسلام، روات نقشی اساسی در حفاظت از سنت های نبوی داشته اند. این افراد با جمع آوری احادیث و تکیه بر دقت در تحلیل اسناد و شخصیت راویان، از اصالت دین اسلام محافظت کردند. در حقیقت، روات با نقل احادیث صحیح، سبب شدند تا آموزه های پیامبر اسلام (ص) بدون تحریف به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(قَزْ)
نجم الدین عبدالغفار بن عبدالکریم شافعی. از بزرگان علم و ادب و ریاضی است. او راست: 1- الحاوی الصغیر (در فروع و فقه شافعی) ، و این کتابی است موجز و به سبکی عالی نگارش یافته و در میان شافعیه مورد اعتبار است و بر آن شرحها نوشته و آن را نیز به نظم درآورده اند. 2- اللباب. 3- شرح اللباب. 4- کتاب فی الحساب. وی به سال 1266م. وفات یافت. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1509، 1510) (ذیل المنجد)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ عُرْ وَ)
شهری است در ساحل دریای مغرب نزدیک سبته مقابل جزیرهالخضراء اندلس، و گروهی بدان منسوبند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ کَ)
عبیده بن معتب. از روات است. در تاریخ اسلام، روات نقشی اساسی در حفاظت از سنت های نبوی داشته اند. این افراد با جمع آوری احادیث و تکیه بر دقت در تحلیل اسناد و شخصیت راویان، از اصالت دین اسلام محافظت کردند. در حقیقت، روات با نقل احادیث صحیح، سبب شدند تا آموزه های پیامبر اسلام (ص) بدون تحریف به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عَ دِلْکَ)
احمد بن محمد بن عبدالکریم بن ابی سهل، مکنی به ابوالعباس. از قدمای کتّاب و افاضل آنان و در صناعه خراج بر همه هم عصران خویش برتری داشت. وفات به سال 270 ه. ق. و کتابی به نام کتاب الخراج دارد
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
علأ بن عبدالکریم. از روات حدیث است. روات در علم حدیث به کسانی گفته می شود که در جمع آوری و نقل احادیث از دیگران فعالیت کرده اند. این افراد می توانند صحابه پیامبر، تابعین و حتی نسل های بعدی باشند. در تاریخ اسلام، روات نه تنها مسئول انتقال روایت ها بلکه در تفسیر و تحلیل دقیق این احادیث نیز نقش داشته اند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(حِ عَ دُلْ کَ)
دهی است جزو بخش ابهر شهرستان زنجان. واقع در 24هزارگزی شمال ابهر و 15هزارگزی راه شوسۀ زنجان به قزوین. ناحیه ای است کوهستانی. سردسیر. دارای 624 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، گله داری، قالیچه، گلیم، جاجیم بافی گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن عبدالحاکم بن سعید الفارقی. از وزراء دولت فاطمیۀ مصر بود. وی به سال 454 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن عبدالنوربن المنبر الحلبی المصری. وی صاحب تاریخ مصر و شرح صحیح بخاری است. به سال 735 هجری قمری درگذشت. (از رجال حبیب السیر ص 541) (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن محمد بن عبدالکریم الرافعی القزوینی الشافعی. وی عالم دینی بود و در قزوین درس تفسیر و حدیث میگفت. از تألیفات اوست: المحرر. فتح العزیز فی شرح الوجیز للغزالی. شرح مسند الشافعی. الامالی الشارحه لمفردات الفاتحه. به سال 623 هجری قمری بقزوین درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن عطایابن عبدالکریم القرشی الزهری الاسکندرانی. وی در قرافۀ کبرای مصر سکونت جست. از تألیفات اوست: شرح ابیات الجمل. زیاره قبور الصالحین. وی به سال 612 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن عبدالصمد بن محمد القطان الطبری شافعی، مکنی به ابومعشر شیخ اهل مکه و عالم به قراآت بود. از تألیفات اوست: التلخیص فی القراآت الثمان. سوق العروس فی القراآت. عیون المسائل فی التفسیر. وی به سال 478 هجری قمری به مکه درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ)
ابن احمد بن عبدالرحمان بن عیسی النائب الاوسی الانصاری. فقیه و ادیب بود. او را شعری نکو است. وی از مردم طرابلس عرب است و به سال 1189 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
عبدالکریم بن عبدالرحمن. محدث است. (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ کَ مِ)
ابن ابراهیم، سبط عبدالقادر الجیلانی از علماء متصوف است. از تألیفات اوست: الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوائل. الناموس الاعظم. وی به سال 826 ه. هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عبدالله النابلسی الشویکی. مردی فاضل بود وبه ادب اشتغال داشت. در الازهر به تحصیل پرداخت و درنابلس سکونت جست سپس به عکا رفت و نزد حاکم عکا مکانتی یافت و به سال 1185 هجری قمری درگذشت. او را رساله ای است در علم کلام و شرح سنوسی. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُرْ رَ)
ابن حسن بن علی الاسنوی الشافعی ملقب به جمال الدین. در اسنا متولد شد. وی فقیه، اصولی و عالم به عربیت بود. سپس به سال 721 هجری قمری به قاهره آمدو ریاست شافعیان و ولایت حسبه وکالت بیت المال یافت. از تألیفات او است: المبهمات علی الروضه. الهدایه الی اوهام الکفایه. الاشباه و النظائر. جواهر البحرین. طراز المحافل. مطالع الدقائق. الکواکب الدریه. نهایه السؤل فی شرح مناهج الاصول. وی به سال 704 هجری قمری به اسنا متولد شد و به سال 772 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به روضات الجنات ص 439 شود
ابن ابوالقاسم قشیری، مکنی به ابونصر. رجوع به ابونصر عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن القشیری در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود
ابن محمد بن اسماعیل ابن نباته الفارقی، مکنی به ابویحیی. رجوع به ابن نباته عبدالرحیم بن محمد در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُرْ رَزْ زا)
دهی است از دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک واقع در 30هزار گزی جنوب باختر کمیجان و هشت هزار گزی راه عمومی. ناحیه ای است کوهستانی. سردسیر. 1165 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و انگور است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد و در فصل خشکی از طریق کارخانه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ لاه)
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 19هزارگزی خاور زرقان و کنار راه فرعی بند امیر به سلطان آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، هوای آن معتدل و 53 تن سکنه دارد. آب این ده از رود کر تأمین میشود. محصولاتش غلات و چغندر است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن عبدالکریم بن علی ابن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی، مشهور به نسابه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن عبدالکریم بن محمد بن محمد بن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری، ملقّب به زین العابدین. رجوع به علی بصری شود
لغت نامه دهخدا