جدول جو
جدول جو

معنی عبدالقاهر - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالقاهر
(پسرانه)
بنده پروردگار چیره و توانا
تصویری از عبدالقاهر
تصویر عبدالقاهر
فرهنگ نامهای ایرانی
عبدالقاهر
(عَ دُلْ هَِ)
ابن عبدالله بن محمد البکری الصدیقی، مکنی به ابوالنجیب و معروف به سهروردی. رجوع به ابوالنجیب سهروردی و به الاعلام زرکلی شود
ابن طاهر بن محمد بن عبدالله البغدادی التمیمی الاسفراینی، مکنی به ابومنصور. رجوع به ابومنصور بغدادی و به الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
عبدالقاهر
(عَ دُلْ هَ)
ابن حاج عبدالرجب بن المخلص العبادی. وی مردی فاضل، عالم، متکلم و فقیه بود و شعر میگفت. از تألیفات اوست: عقاید الدینیه علی البراهین العقلیه المستمسکات القطعیه الیقینیه. ریاض الجنان و حدائق الغفران. نیلوفریه (که ناقص است). فرائد الصافیه علی الفوائد الوافیه. (حاشیه بر شرح جامی). رفع الغوایه (شرح الهدایه) وجز آن، و او را دیوان شعری است. (از روضات ص 360)
ابن عبدالله بن الحسین الحلبی، مکنی به ابوالفرج شاعر مجید بود. او راست: شرح بر دیوان المتنبی. وی به سال 551 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالقادر
تصویر عبدالقادر
(پسرانه)
بنده پروردگار توانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالناصر
تصویر عبدالناصر
(پسرانه)
بنده پروردگار یاریگر
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ دُظْ ظا هَِ)
ابن فضل معروف به ابن العجمی. وی از وزراء فاطمیان مصر و ملقب به خلیل امیرالمؤمنین بود. چند بار وزارت یافت سرانجام به دست تاج الملوک به سال 465 هجری قمری به قاهره کشته شد. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُدْ دا)
ابن قصی بن کلاب بن قره از قریش جد جاهلی است. وی از طرف پدر پرده دار کعبه بود و پسران او نیز این منصب را داشتند سپس بنی عبدمناف بن قصی بن کلاب درصدد اشغال آن منصب برآمدند و سرانجام سقایت و رفادت مکه به بنی عبدمناف واگذار و پرده داری به بنی عبدالدار رسید. (از الاعلام زرکلی) (از صبح الاعشی ج 1 ص 356)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ هَِ رِ جُ)
ابن عبد الرحمان شافعی اشعری. ادیب، نحوی و لغوی است. از پیشوایان نحو و عربیت است. وی علم معانی و بیان را بنیان گذارد و تألیفات بسیار دارد از جمله: اسرار البلاغه در معانی و بیان. اعجاز القرآن (صغیر). اعجاز القرآن (کبیر). التلخیص در علم معانی. الجمل. دلائل الاعجاز. شرح الفاتحه. العروض. العمده فی الصرف. العوامل المائه المفتاح فی شرح الصحاح. و المقصد. وی اشعاری نیز سروده است و به سال 471 هجری قمری به جرجان درگذشت. (از الاعلام زرکلی) (از روضات الجنات ص 443) (از ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ هَِ رِ تَ)
ابن محمد بن عبدالواحد التبریزی الحرانی الدمشقی. اصل او از تبریز و مولد وی حران و نشأتش به دمشق بود و قضاوت صفد و دمیاط یافت. وی به سال 648 هجری قمری متولد و در 740 درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالقاهر بن اسعد الاصفهانی. عالم محقق فاضل. از مشایخ محقق طوسی و شیخ میثم بحرانی و سید رضی الدین بن طاوس است و ابن طاوس از او مانند کفعمی، در کتب خویش بسیار نقل کرده است. او راست: کتاب رشح الوفاء فی شرح الدّعاء. دعاء صنمی قریش المشهور. کتاب توجیه السوءالات فی حل ّ الاشکالات. کتاب جامع الدلائل و مجمع الفضائل. (از امل الاّمل) (روضات الجنات ص 28)
لغت نامه دهخدا
ابن حبیب بن عبدالقاهر بن عبدالعزیز. از راویان بود و احادیثی از آن حضرت (پیغمبر) روایت کرده. وی به سال 267 ه. ق. در مدینه درگذشت. (از ذکر اخبار اصبهان ص 345). یکی از وظایف اصلی روات در تاریخ اسلام، نقل روایت ها به صورت دقیق و بی کم وکاست بوده است. این افراد با جمع آوری و نگهداری احادیث از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)، در نهایت توانسته اند منابع معتبر حدیثی را برای استفاده مسلمانان در طول تاریخ تدوین کنند. این کار باعث شد که اسلام به شکل صحیح خود به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا