جدول جو
جدول جو

معنی عباقیس - جستجوی لغت در جدول جو

عباقیس
(عَ)
باقی مانده از بقیۀ طعام و پسین چیزها. (منتهی الارب). بقایا عقب الاشیاء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبادیس
تصویر آبادیس
(پسرانه)
نام یکی از پزشکان دوره هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عناقید
تصویر عناقید
عنقودها، خوشه های انگور، خوشه ها، جمع واژۀ عنقود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
عقارها، خانه ها، ملک ها، آبها و زمینهای زراعتی، جمع واژۀ عقار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبادید
تصویر عبادید
پریشان و متفرق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
عاقول ها، قسمت معظم دریاها و امواج آنها، پیچ و خم رودبارها، کارهای پوشیده و درهم، خارشترها، جمع واژۀ عاقول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
ناقوس ها، زنگهای بزرگی که در کلیسا نصب می کنند و هنگام مراسم مذهبی نواخته می شود، جمع واژۀ ناقوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
ابلیس ها، عزازیل ها، شیاطین، جمع واژۀ ابلیس
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
جمع واژۀ بنقوس، که شکوفۀ خربزه باشد. (آنندراج) ، خرچنگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ابلیس
لغت نامه دهخدا
(عَ دِ قَ)
بطنی است از جدیله و آنان بنوعبدالقیس بن اقصی بن دعمی بن جدیله اند. سرزمین مسکونی آنان تهامه بود سپس به بحرین رفتند و با قبیلۀ بکر بن وائل تصادم کردند و آن سرزمین را تقسیم نمودند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 337)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
باقی مانده از بیماری و محبت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبادید
تصویر عبادید
شنومن شنایش نیایش ستایش، بند گی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناقیس
تصویر بناقیس
جمع بنقوس، شکوفه های خربوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
جمع ابلیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
جمع ناقوس، درای ها جمع ناقوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباریس
تصویر قباریس
لاتینی تازی گشته کبر از گیاهان کبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عناقید
تصویر عناقید
جمع عنقاد عنقود، خوشه ها خوشه های انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عناقیه
تصویر عناقیه
گل گوشی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
جمع عاقول، کوهه ها خیزابه ها کار های در هم رودبار های کژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماریس
تصویر عماریس
جمع عمروس، برگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
جمع عقار، بیخ های گیاهی جمع عقار داروهای نباتی گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علاقیه
تصویر علاقیه
پاز نامه برنام (لقب عنوان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصاقیل
تصویر عصاقیل
گرد باد ها
فرهنگ لغت هوشیار
رمن است و تک ندارد برخی عسقل را تک آن دانسته اند سراب (این واژه پارسی است بنگرید به سراب)، پاره های پراکنده ابر پاره ابر، سماروغ سپید از گیاهان، ساگ زیرزمینی (ساگ ساق)
فرهنگ لغت هوشیار
به گونه رمن گروه های مردم، گروه های پریشان، گروه های سر در گم، راه های دو، بیشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقیه
تصویر عباقیه
ترفند گر، زیرک مرد، پتیار (بلا)، نشان زخم جای زخم، دزدنده
فرهنگ لغت هوشیار
نیایندگان شاخه ای از رویگردانان (خوارج) و یاران عبدالله بن اباض آنان را اباضیه نیز می نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقاء
تصویر عباقاء
خود چسبان کسی که خود را به دیگران می چسباند چسبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقری
تصویر عباقری
بپ (غالی نفیس) فریش
فرهنگ لغت هوشیار
عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب. عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراقیل
تصویر عراقیل
به گونه رمن دشواری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
((عَ))
جمع عقار، داروها، گیاهان دارویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
((نَ))
جمع ناقوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
اهریمنان
فرهنگ واژه فارسی سره