معنی ابالیس - فرهنگ فارسی عمید
معنی ابالیس
- ابالیس
- ابلیس ها، عزازیل ها، شیاطین، جمع واژۀ ابلیس
تصویر ابالیس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ابالیس
امالیس
- امالیس
- جَمعِ واژۀ اِملیس. دشتهای خشک بی گیاه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). صحاری عقیم. (از آنندراج). رجوع به املیس شود
لغت نامه دهخدا
اربالیس
- اربالیس
- به عبرانی حمص است. (از فهرست مخزن الادویه) ، سیاه با خالهای قرمز شدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اباسیس
- اباسیس
- نام یکی از پیروان طریقت فیثاغورس و او مبداء و مادۀ اصلیۀ عالم را آتش میشمرد. زمان و موطن او بدرستی معلوم نیست
لغت نامه دهخدا