مؤنث عال. (اقرب الموارد). ابل عاله، شتران دوباره آب خورنده. و منه المثل عرض علی سوم عاله، أی لم یبالغ بیعی، که فروشندۀ کالا در وی مبالغه نکند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
مؤنث عال. (اقرب الموارد). ابل عاله، شتران دوباره آب خورنده. و منه المثل عرض علی سوم عاله، أی لم یبالغ بیعی، که فروشندۀ کالا در وی مبالغه نکند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
مؤنث واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
مؤنثِ واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
اعالۀ فریضه، فزودن بر آن. (از متن اللغه). افزودن در حساب فریضه و برآوردن سهام فرائض را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). افزون کردن فرائض. (تاج المصادر بیهقی).
اعالۀ فریضه، فزودن بر آن. (از متن اللغه). افزودن در حساب فریضه و برآوردن سهام فرائض را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). افزون کردن فرائض. (تاج المصادر بیهقی).