مؤنث واژۀ عاشق، آنکه دیگری را به حد افراط دوست دارد و یا دل بستگی به چیزی دارد، آنکه عشق می ورزد، دلداده، دلبسته، دلباخته، شیفته، در تصوف سالک یا عارفی که به خدا عشق می ورزد
مؤنثِ واژۀ عاشق، آنکه دیگری را به حد افراط دوست دارد و یا دل بستگی به چیزی دارد، آنکه عشق می ورزد، دلداده، دلبسته، دلباخته، شیفته، در تصوف سالک یا عارفی که به خدا عشق می ورزد
دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در 66 هزارگزی شمال باختری خمین کنار راه شوسۀ خمین به اراک. این ده واقع در جلگه و هوای آن معتدل است. 170 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، چغندرقند، پنبه و انگور و شغل مردمش زراعت است. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در 66 هزارگزی شمال باختری خمین کنار راه شوسۀ خمین به اراک. این ده واقع در جلگه و هوای آن معتدل است. 170 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، چغندرقند، پنبه و انگور و شغل مردمش زراعت است. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
کسی که دیگری را به حد افراط دوست دارد و یا دل بستگی به چیزی دارد، کسی که عشق می ورزد، دلداده، دلبسته، دلباخته، شیفته، در تصوف سالک یا عارفی که به خدا عشق می ورزد
کسی که دیگری را به حد افراط دوست دارد و یا دل بستگی به چیزی دارد، کسی که عشق می ورزد، دلداده، دلبسته، دلباخته، شیفته، در تصوف سالک یا عارفی که به خدا عشق می ورزد
کمان کهنۀ سرخ رنگ. (اقرب الموارد). رجوع به عاتق و عاتک شود، دختر جوان. مؤلف اقرب الموارد آرد: در صحاح گوید، جاریه عاتقه یعنی شابه، که به بلوغ رسیده و هنوز به شوی نرفته باشد. (اقرب الموارد)
کمان کهنۀ سرخ رنگ. (اقرب الموارد). رجوع به عاتق و عاتک شود، دختر جوان. مؤلف اقرب الموارد آرد: در صحاح گوید، جاریه عاتقه یعنی شابه، که به بلوغ رسیده و هنوز به شوی نرفته باشد. (اقرب الموارد)
به معنی جاذبه و صحابت (کذا) است. (آنندراج) ، به معنی زنندۀ تازیانه نیز آمده است. (آنندراج). و رجوع به مشق و فرهنگ وصاف ضمیمۀ تاریخ وصاف چ هند ص 693 شود
به معنی جاذبه و صحابت (کذا) است. (آنندراج) ، به معنی زنندۀ تازیانه نیز آمده است. (آنندراج). و رجوع به مشق و فرهنگ وصاف ضمیمۀ تاریخ وصاف چ هند ص 693 شود
میرعلیشیر آرد: مولانا عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته میگفت از جمله اشعار اوست: این منظری که طاق چو ابروی دلبر است از خاک برگرفتۀ دارای کشور است. که در تعریف عمارت آق سرای که به دستور بوسعید بنا شده است سرود. (مجالس النفائس ص 41)
میرعلیشیر آرد: مولانا عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته میگفت از جمله اشعار اوست: این منظری که طاق چو ابروی دلبر است از خاک برگرفتۀ دارای کشور است. که در تعریف عمارت آق سرای که به دستور بوسعید بنا شده است سرود. (مجالس النفائس ص 41)
عمل عاشق. شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن: عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل. مولوی. ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست که چشم شوخ من ازعاشقی حذر گیرد. سعدی. نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد. حافظ
عمل عاشق. شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن: عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل. مولوی. ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست که چشم شوخ من ازعاشقی حذر گیرد. سعدی. نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد. حافظ
شتر در شبانگاه چرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر عشا خورنده. و در مثل است: العاشیه تهیج الاّبیه، یعنی هر گاه ببیند کسی را که از خوردن غذای شب امتناع میورزد از او پیروی میکند و غذای شب را با وی میخورد. (از اقرب الموارد) (تاج العروس)
شتر در شبانگاه چرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر عشا خورنده. و در مثل است: العاشیه تهیج الاَّبیه، یعنی هر گاه ببیند کسی را که از خوردن غذای شب امتناع میورزد از او پیروی میکند و غذای شب را با وی میخورد. (از اقرب الموارد) (تاج العروس)
شهر مشهوریست در اندلس که نواحی آن به قرا و نواحی بربطانیه در جانب شرقی اندلس و آنگاه در سوی شرقی سرقسطه و شرقی قرطبه متصل است. این شهر بسیار قدیمی است و معلوم نیست از چه تاریخی بنیان نهاده شده است. آبادانیهای نیکو و حصنها و قلاع بسیار دارد و هم اکنون در تصرف فرنگیان است. (از معجم البلدان). و رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 168 شود. و صاحب قاموس الاعلام آرد: نام شهر مشهوری است در اندلس که در طرف مشرق سرقسطه واقع شده. و ظاهراً این شهر عبارت است از شهر مرکز ایالتی هوسقۀ امروزی چنانکه موقع و مشابهت اسمی هم بر این معنی دلالت دارد. (از قاموس الاعلام) شهری مشهور به اندلس متصل به اعمال بربطانیه در شرقی سرقسطه و قرطبه. (معجم البلدان).
شهر مشهوریست در اندلس که نواحی آن به قرا و نواحی بَربَطانیه در جانب شرقی اندلس و آنگاه در سوی شرقی سرقسطه و شرقی قرطبه متصل است. این شهر بسیار قدیمی است و معلوم نیست از چه تاریخی بنیان نهاده شده است. آبادانیهای نیکو و حصنها و قلاع بسیار دارد و هم اکنون در تصرف فرنگیان است. (از معجم البلدان). و رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 168 شود. و صاحب قاموس الاعلام آرد: نام شهر مشهوری است در اندلس که در طرف مشرق سرقسطه واقع شده. و ظاهراً این شهر عبارت است از شهر مرکز ایالتی هوسقۀ امروزی چنانکه موقع و مشابهت اسمی هم بر این معنی دلالت دارد. (از قاموس الاعلام) شهری مشهور به اندلس متصل به اعمال بربطانیه در شرقی سرقسطه و قرطبه. (معجم البلدان).
بدسگان بدسغان (لبلاب) هرشه غساک پاپیتال پاپیچال چو پاپیچال دارم دست پیچی فاش می گویم که باشد مصرف رنگین زری بر خاک افشاندن (محسن تاثیر) تبج (گویش گیلکی) گیاهی است بالا رونده از تیره عشقه ها که از گیاهان نزدیک به تیره چتریان می باشد و جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ است. این گیاه از دیوار یا گیاهان اطراف خود بالا می رود تکیه گاه اطراف خود می پیچد. برگهایش متناوب و گلهایی به رنگ زرد مایل به سبز دارد. میوه اش پس از رسیدن به رنگ سیاه در آید و بزرگی آن به اندازه یک نخود است و درون آن نیز به تعداد متغیر دانه وجود دارد. میوه عشقه دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت هم نیست در نقاط گرم نواحی بحرالرومی از ساقه مسن این گیاه به طور خودبه خود یا با ایجاد شکاف رزین مخصوصی خارج می گردد که سابقا تحت نام صمغ عشقه به عنوان قاعده آور مصرف می گردید. در انساج این گیاه گلوکزیدی به نام هدرین موجود است که دارای اثر قی آور و مسهل است. دم کرده برگ آن نیز اثر قاعده آور دارد. این گیاه در اکثر نقاط ایران خصوصا نواحی شمالی بوفور می روید پاپیتال پاپیتال معمولی حبل المساکین برشن بقله البارده تال اخفاک قسوس داردوست دردوس تویجه لی ولگ ولگم بلگم تبج لشک ولو بلو بلوه لکو صارمشق چاندلی بیل لبلاب کبیر حلبلاب پویچه. توضیح در برخی کتب کلمه لبلاب را مرادف با عشقه ذکر کرده اند ولی اشتباه است و لبلاب فقط مرادف با انواع نیلوفر باغی و نیلوفر صحرایی است که جزو تیره پیچک ها و جزو دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. یا عشقه استرالیایی. گونه ای عشقه که بر خلاف عشقه معمولی پیچ نیست و به دور گیاهان نمی پیچد. یا عشقه زمینی. علف چای. یا (تیره) عشقه ها. تیره ای از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که دارای گل آذینی با چترهای ساده و برگهای پهن و پنجه یی و ساقه قلابدار است که معمولا به درختان دیگر می پیچند و از آن ها بالا می روند و چون در محل اتکا به درخت پایه ریشه فرعی خارج می کنند و مواد غذایی درخت را می مکند از این جهت مضرند زیرا چون درختان پایه راخشک می کنند و نیز اگر به دیوار بچسبند چون ریشه های فرعی آن ها در دیوار فرو میروند دیوار را خراب می کنند. گونه مهم گیاهان این تیره عشقه است
بدسگان بدسغان (لبلاب) هرشه غساک پاپیتال پاپیچال چو پاپیچال دارم دست پیچی فاش می گویم که باشد مصرف رنگین زری بر خاک افشاندن (محسن تاثیر) تبج (گویش گیلکی) گیاهی است بالا رونده از تیره عشقه ها که از گیاهان نزدیک به تیره چتریان می باشد و جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ است. این گیاه از دیوار یا گیاهان اطراف خود بالا می رود تکیه گاه اطراف خود می پیچد. برگهایش متناوب و گلهایی به رنگ زرد مایل به سبز دارد. میوه اش پس از رسیدن به رنگ سیاه در آید و بزرگی آن به اندازه یک نخود است و درون آن نیز به تعداد متغیر دانه وجود دارد. میوه عشقه دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت هم نیست در نقاط گرم نواحی بحرالرومی از ساقه مسن این گیاه به طور خودبه خود یا با ایجاد شکاف رزین مخصوصی خارج می گردد که سابقا تحت نام صمغ عشقه به عنوان قاعده آور مصرف می گردید. در انساج این گیاه گلوکزیدی به نام هدرین موجود است که دارای اثر قی آور و مسهل است. دم کرده برگ آن نیز اثر قاعده آور دارد. این گیاه در اکثر نقاط ایران خصوصا نواحی شمالی بوفور می روید پاپیتال پاپیتال معمولی حبل المساکین برشن بقله البارده تال اخفاک قسوس داردوست دردوس تویجه لی ولگ ولگم بلگم تبج لشک ولو بلو بلوه لکو صارمشق چاندلی بیل لبلاب کبیر حلبلاب پویچه. توضیح در برخی کتب کلمه لبلاب را مرادف با عشقه ذکر کرده اند ولی اشتباه است و لبلاب فقط مرادف با انواع نیلوفر باغی و نیلوفر صحرایی است که جزو تیره پیچک ها و جزو دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. یا عشقه استرالیایی. گونه ای عشقه که بر خلاف عشقه معمولی پیچ نیست و به دور گیاهان نمی پیچد. یا عشقه زمینی. علف چای. یا (تیره) عشقه ها. تیره ای از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که دارای گل آذینی با چترهای ساده و برگهای پهن و پنجه یی و ساقه قلابدار است که معمولا به درختان دیگر می پیچند و از آن ها بالا می روند و چون در محل اتکا به درخت پایه ریشه فرعی خارج می کنند و مواد غذایی درخت را می مکند از این جهت مضرند زیرا چون درختان پایه راخشک می کنند و نیز اگر به دیوار بچسبند چون ریشه های فرعی آن ها در دیوار فرو میروند دیوار را خراب می کنند. گونه مهم گیاهان این تیره عشقه است