فالگوی به مرغان و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه بمرغان کهانت کند. (از اقرب الموارد) ، ناپسند دارندۀ طعام و شراب و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج). و در حدیث ابن سیرین است: ان شریحا کان عائفا، یعنی صادق حدس بود نه آنکه در عیافت کار مردم جاهلیت میکرد. (از تاج العروس)
فالگوی به مرغان و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه بمرغان کهانت کند. (از اقرب الموارد) ، ناپسند دارندۀ طعام و شراب و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج). و در حدیث ابن سیرین است: ان شریحا کان عائفا، یعنی صادق حدس بود نه آنکه در عیافت کار مردم جاهلیت میکرد. (از تاج العروس)
ماند گار، مزگت نشین مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته. مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته
ماند گار، مزگت نشین مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته. مقیم شونده معتکف، کسی که در مسجد یا جای دیگر برای عبادت مقام گزیند گوشه گیرنده برای طاعت و عبادت جمع عاکفون عکف عکوف. یا عاکف ملا علی. فرشته
باز دار باز دارنده باز دار نا رسانا پیشگیر، اندوده بازدارنده مانع، آن که مردم را از امور باز دارد، جسمی که حرارت یا الکتریسیته در آن به خوبی منتشر نشود و جسمی که ماورا آن قرار گرفته محفوظ از حرارت یا الکتریسیته باشد نا رسانا مقابل هادی
باز دار باز دارنده باز دار نا رسانا پیشگیر، اندوده بازدارنده مانع، آن که مردم را از امور باز دارد، جسمی که حرارت یا الکتریسیته در آن به خوبی منتشر نشود و جسمی که ماورا آن قرار گرفته محفوظ از حرارت یا الکتریسیته باشد نا رسانا مقابل هادی