عثمان بن مظعون بن حبیب بن وهب. صحابی است، و پیش از رحلت رسول صلوات الله علیه درگذشته است. واژه ی صحابی نه تنها نشانی از همراهی فیزیکی با پیامبر است، بلکه بیانگر پیوندی معنوی و ایمانی نیز هست. صحابه افرادی بودند که درک عمیقی از پیام وحی داشتند و در ترویج آن نقش مستقیم ایفا کردند. این واژه از واژگان کلیدی تاریخ صدر اسلام محسوب می شود.
عثمان بن مظعون بن حبیب بن وهب. صحابی است، و پیش از رحلت رسول صلوات الله علیه درگذشته است. واژه ی صحابی نه تنها نشانی از همراهی فیزیکی با پیامبر است، بلکه بیانگر پیوندی معنوی و ایمانی نیز هست. صحابه افرادی بودند که درک عمیقی از پیام وحی داشتند و در ترویج آن نقش مستقیم ایفا کردند. این واژه از واژگان کلیدی تاریخ صدر اسلام محسوب می شود.
ابن مظعون الجمحی معروف به ابن مظعون. صحابی بدری و از شجعان صاحب رأی و تقدم و از طرف مادر برادر عثمان بن عفان بود. وی به سال 30 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن مظعون الجمحی معروف به ابن مظعون. صحابی بدری و از شجعان صاحب رأی و تقدم و از طرف مادر برادر عثمان بن عفان بود. وی به سال 30 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن محمد سوف بن محمد لافی محمودی طرابلسی. وی مانند پدر خود از مجاهدان طرابلس غرب بشمار میرفت، و در برابر اشغالگران ایتالیایی مقاومت کرد و در راه مبارزۀ خود چندین بار به بلاد شام و مصر مهاجرت کردو سرانجام بسال 1366 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. رجوع به الاعلام زرکلی ج 5 ص 280 و جهادالابطال شود ابن محمد بن کندی، مکنی به ابومالک. وی یکی از یاران ابن اعرابی بود. از سلمه بن عاصم حدیث فراگرفت و صولی از وی نقل کرده است. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 99 شود ابن عبدالله بن جعفر طیار. فرزند عبدالله بود از زینب بنت علی (ع). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود
ابن محمد سوف بن محمد لافی محمودی طرابلسی. وی مانند پدر خود از مجاهدان طرابلس غرب بشمار میرفت، و در برابر اشغالگران ایتالیایی مقاومت کرد و در راه مبارزۀ خود چندین بار به بلاد شام و مصر مهاجرت کردو سرانجام بسال 1366 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. رجوع به الاعلام زرکلی ج 5 ص 280 و جهادالابطال شود ابن محمد بن کندی، مکنی به ابومالک. وی یکی از یاران ابن اعرابی بود. از سلمه بن عاصم حدیث فراگرفت و صولی از وی نقل کرده است. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 99 شود ابن عبدالله بن جعفر طیار. فرزند عبدالله بود از زینب بنت علی (ع). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود
جمع واژۀ عانه، (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عانه شود، جمع واژۀ عوان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به عوان شود، - ابوعون، خرما، (از اقرب الموارد) (آنندراج)، -، نمک، چون در خوردن طعام از آن کمک میگیرند، (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ عانه، (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، رجوع به عانه شود، جَمعِ واژۀ عُوان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به عوان شود، - ابوعون، خرما، (از اقرب الموارد) (آنندراج)، -، نمک، چون در خوردن طعام از آن کمک میگیرند، (از اقرب الموارد)
مرد سست کم حیلت، زن ذات شرف که به جهت آن نکاح کنند، مرد بدگمان، چاه که ندانند آب دارد یانه، چاه کم آب، وام که ندانند گزارده شود یا نه، یعنی گیرنده بازدهد یا نی
مرد سُست کم حیلت، زن ِ ذات شرف که به جهت آن نکاح کنند، مرد بدگمان، چاه که ندانند آب دارد یانه، چاه کم آب، وام که ندانند گزارده شود یا نه، یعنی گیرنده بازدهد یا نی