- طیت
- حاجت نیاز، نیت قصد. یا طیت طیبه. طینت پاک خمیره پاک
معنی طیت - جستجوی لغت در جدول جو
- طیت ((طَ یَّ))
- حاجت، نیاز، نیت، قصد
- طیت
- ضمیر، نیت، حاجت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخشش، دهش، چیزی که به کسی عطا کنند، عطیه
خانه، سرا
دیه
نشان، نشانه، نشانی
بیناب
آهنگ، خواست، خواسته
نشانه، علامت
فرانسوی خوابگاه، بستر
روغن نباتی
هندی گلبر از پارچه ها چیت
آهنی حلبی که برای نفت و روغن و امثال آن استفاده میشود
پارسی تازی گشته چیت از پارچه ها هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی، علامت نشان، جمع شیات
خلقت، سرشت، خوی، نهاد
پاک، پاکیزه، نیکو، حلال و روا
ظرف فلزی برای نفت یا روغن، چلیک
شوخی، مزاح، هر چیز خوش بو، بوی خوش
به طیبت نفس: به میل خود، بی اکراه و اجبار
به طیبت نفس: به میل خود، بی اکراه و اجبار
آوازه و نام نیک، ذکر خیر، شهرت نیکو
نیت، ضمیر، خاطر، اندیشه، باطن شخص، راز
پرواز کردن، پریدن، جمع طائر، طایر، پرنده
پارچۀ نخی نازک گل دار به رنگ های مختلف، چهیت
خوش شدن، خوش بو شدن، خوشمزه شدن، حلال شدن،
بوی خوش، آنچه بوی خوش داشته باشد مانند مشک و عنبر،
بهترین از هر چیز، حلال، روا، میل و خوشی طبع
به (با) طیب خاطر: با خواست خود، به میل خود، بی اکراه و اجبار
به (با) طیب نفس: با خواست خود، به میل خود، بی اکراه و اجبار، به (با) طیب خاطر
بوی خوش، آنچه بوی خوش داشته باشد مانند مشک و عنبر،
بهترین از هر چیز، حلال، روا، میل و خوشی طبع
به (با) طیب خاطر: با خواست خود، به میل خود، بی اکراه و اجبار
به (با) طیب نفس: با خواست خود، به میل خود، بی اکراه و اجبار، به (با) طیب خاطر
معرّب واژۀ پارسی تشت، ظرفی که در آن لباس یا چیز دیگر می شویند، لگن
تشت، ظرفی که در آن لباس یا چیز دیگر می شویند، لگن
سبک شدن، بی عقل شدن، سبکی و خفت عقل، سبک سری، خشم، غضب
مرده، مقابل زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، بی حس و حرکت، نابود شده
نشانه، علامت، آیه، نشان، معجز، معجزه، کنایه از مرد بزرگ و چیز عجیب، کنایه از دلیل، حجت، هر یک از جمله های قرآن
کلمه ای که در مقام تمنا و آرزوی چیزی می گویند، کاش، کاشکی
لیت و لعّل: کاشکی و شاید، بوک و مگر
لیت و لعّل: کاشکی و شاید، بوک و مگر
مفرد واژۀ ابیات، در علوم ادبی دو مصراع از شعر، جمع بیوت، جمع الجمع بیوتات، خانه
نوار هفت رنگی که نور پس از گذشتن از منشور تشکیل می دهد، مجموعه چیزهایی که خصوصیات مشترکی داشته باشند
خیال، توهم
خیال، توهم