عطیه. چیزی که به کسی عطا کنند. بخشش. (فرهنگ فارسی معین). دهش: نیل دهنده توئی به گاه عطیت پیل دمنده تو به گاه کینه گزاری. رودکی. ای طالبان نعمت و سائلان عطیت چگونه رود حال شما. (ترجمه تاریخ یمینی ص 253). رجوع به عطیه و عطیه شود. - عطیت الهی، بخشش خداوندی. فیض الهی. (فرهنگ فارسی معین)