- طیا
- یونانی نوشادر پیکانی
معنی طیا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سبک عقل، ویژگی کسی که ارادۀ ثابت ندارد
کسی که کارش گل کاری یا گچ مالیدن به دیوار است، بنّا، گل کار
راز گلکار لاد گر، گرسنه: مرد نادرست نویسی تیان دیگ بزرگ، یاس دشتی از گیاهان مرد گرسنه، گلگر گلکار بنا
سبکسر، سبکبال مرد سبک سبکسر، آنکه اراده ثابت ندارد و سرگردان باشد
چست و چالاک، پرنده
بوی خوش، نیک پاکیزه
سبکسر، کسی که اراده ثابت ندارد
پرواز کننده، چست و چالاک، تیزرو، زبانۀ ترازو، ترازو، برای مثال عطای او از آن بگذشت کآن را / توان سختن به شاهین و به طیار (فرخی - ۱۴۴ حاشیه) ، عیار درم، نوعی قایق و کشتی تندرو
عسل، مادۀ شیرینی که زنبور عسل از مکیدن شیرۀ بعضی گل ها و گیاهان فراهم می آورد و در کندوی خود خالی می کند، نوش، شهد، لعاب النّحل، انگبین
هواپیما، طیار، نوعی کشتی تندرو، پرنده
گلکاری کار گل
تاتر، نمایش
تریاک مالی تریاک مالی
کشتی سریع تیز رو، هواپیما
از مغولی به شیوه رمن تازی شاهرسان، گمشده ها، داراک نبودگان داراک ژریختگان در زمان ایلخانان، ساو دروازه ها در زمان سلجوقیان، جمع طیاره، هواپیما ها کشتی های تند رو نوند ها
طیّاره ها، در دورۀ مغول نوعی درآمد که از چند طریق به دست می آمده، من جمله اموال و املاکی که وارث نداشته و مالی که از شخص رشوه خوار یا کسی که از اموال پادشاه دزدیده بود، می گرفتند، آنچه از مال شخص غایب ضبط می شد، جمع واژۀ طیّاره
آزرم، شرم
بیناب
تلا، زر
کلمه ایست که بدان طلب دانستن و استفهام کنند. یا آیا بود ترجی و تمنی را رساند بود آیا
ظاهر سازی، چشم دیدی، ساختگی، ظاهری