- طمانین
- آرام آرامش
معنی طمانین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرامش
آرام گرفتن، قرار گرفتن، آرامش، قرار، سکون، سنگینی، وقار
آرام گرفتن و سکون آرامش، آسایش، گرانسنگی، آرامش دل آسود گی آرامیدن قرار گرفتن، آرامش قرار سکون قلب، آسایش استراحت
هشتاد ثمانون
هشتاد، هشت ده تا، عدد «۸۰»
آساها
شبیه بودن
سمبولیک، سمبلیک
مشکوک
تثنیه اذان (در حالتهای نصبی و جری) اذان و اقامه
نهایی
در ضمن
نارک خوراکی از دانه انار
رم دادن گریزاندن، متنفر ساختن
ترساندن و گریزاندن
فرانسوی بازمان
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
هشتاد
در سیر و خرام آوردن خرامانیدن، خوش خرامیدن بناز و کشی راه رفتن
جمع افنون، شاخه ها، هنرها جمع افنان و جمع ال، جمع شاخه های درخت
خم کردن، کج گردانیدن، تقلید کردن، گفتگو و حرکات و سکنات مردم بطریق مسخرگی، تقلید از حرکات و اقوال
کج کردن
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
جمع تمتان تمتین، رشته های تاژ (خیمه) رسن های چادر
جمع تنین، اژدهاها
جمع سماک ماهی فروشان
دو رویه، دو رسته، سفره
سریانی تازی شده واپسین یکشنبه یکشنبه پیش از جشن برخاست عیسی سریانی تازی گشته جشنی است مر ترسایان را هفته ای پیش از (فصح) عیدی است ترسایانرا که در روز یکشنبه قبل از عید فصح گیرند
سریانی تازی شده واپسین یکشنبه یکشنبه پیش از جشن برخاست عیسی
ببانگ و غریو وا داشتن، رماندن، آشفته کردن پریشان ساختن، بیهوش کردن
خم کردن، خم دادن، کج کردن، برای مثال خماند شما را همان روزگار / نماند خمانیده هم پایدار (فردوسی۱/۱۱۳)
رم دادن، ترساندن و گریزاندن
گمان کردن، اندیشیدن، خیال کردن