اثر سرای. جای خراب. (منتهی الارب). نشان سرای ویران شده. نشان سرای که پیدا بود. (دهار). نشان سرای که از پس ویرانی مانده بود. (مهذب الاسماء). نشانی خانه و سرای ویران شده که بجا مانده باشد. (منتخب اللغات). اثر خانه ویران. آوار خانه ویران. نشان سرا و عمارت خراب. (برهان). ج، اطلال: رسم دار وقفت فی طلله کدت اقضی الحیوه من جلله (اجله). ؟ (از منتهی الارب). ، کالبد هر چیزی. (منتهی الارب). شخص هر چیزی. (منتخب اللغات) : حیا اﷲ طللک، ای شخصک. کالبد تن. (مهذب الاسماء). ج، اطلال، طلول، دکان مانندی از سرای که بر آن نشینند، تر و تازه از هر چیزی، روی آب، گویند: مشی علی طلل الماء، ای علی ظهره، طلل السفینه، بادبان کشتی. (منتهی الارب)
اثر سرای. جای خراب. (منتهی الارب). نشان سرای ویران شده. نشان سرای که پیدا بود. (دهار). نشان سرای که از پس ویرانی مانده بود. (مهذب الاسماء). نشانی خانه و سرای ویران شده که بجا مانده باشد. (منتخب اللغات). اثر خانه ویران. آوار خانه ویران. نشان سرا و عمارت خراب. (برهان). ج، اطلال: رسم دار وقفت فی طلله کدت اقضی الحیوه من جلله (اجله). ؟ (از منتهی الارب). ، کالبد هر چیزی. (منتهی الارب). شخص هر چیزی. (منتخب اللغات) : حیا اﷲ طللک، ای شخصک. کالبد تن. (مهذب الاسماء). ج، اطلال، طلول، دکان مانندی از سرای که بر آن نشینند، تر و تازه از هر چیزی، روی آب، گویند: مشی علی طلل الماء، ای علی ظهره، طلل السفینه، بادبان کشتی. (منتهی الارب)
قدرت، توانگری، فزونی، عطا، احسان مقابل کوتاهی، درازی مقابل عرض، درازا، دراز شدن در ریاضیات هر یک از دو ضلع بزرگ تر مستطیل، امتداد مثلاً در تمام طول خیابان، قدم به قدم گل گذاشته بودند، طولانی شدن مدت مثلاً در طول این چند سال، پدرت خیلی شکسته شده است طول جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین نصف النهار هر نقطه از نصف النهار مبدا معمولاً گرینویچ طول دادن: به تاخیر انداختن طول کشیدن: به درازا کشیدن، ادامه یافتن طول موج: در علم فیزیک فاصلۀ مابین ماکزیمم های دوموج متوالی، مقدار مسافتی که حرکت ارتعاشی در زمان تناوب خود می پیماید
قدرت، توانگری، فزونی، عطا، احسان مقابلِ کوتاهی، درازی مقابلِ عَرض، درازا، دراز شدن در ریاضیات هر یک از دو ضلع بزرگ تر مستطیل، امتداد مثلاً در تمام طول خیابان، قدم به قدم گُل گذاشته بودند، طولانی شدن مدت مثلاً در طول این چند سال، پدرت خیلی شکسته شده است طول جغرافیایی: در علم جغرافیا فاصلۀ زاویه ای بین نصف النهار هر نقطه از نصف النهار مبدا معمولاً گرینویچ طول دادن: به تاخیر انداختن طول کشیدن: به درازا کشیدن، ادامه یافتن طول موج: در علم فیزیک فاصلۀ مابین ماکزیمم های دوموج متوالی، مقدار مسافتی که حرکت ارتعاشی در زمان تناوب خود می پیماید
دسته ای از مردم، گروه، فوجی از لشکر طلب طلب: گروه گروه، دسته دسته، برای مثال جان پاکان طلب طلب و جوق جوق / آیدت از هر نواحی مست شوق (مولوی - ۵۵۹)
دسته ای از مردم، گروه، فوجی از لشکر طُلب طُلب: گروه گروه، دسته دسته، برای مِثال جان پاکان طُلْب طُلْب و جوق جوق / آیدت از هر نواحی مست شوق (مولوی - ۵۵۹)
در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند لغزیدن و افتادن از حق و صواب منحرف گشتن لغزش، خطا کمی، نقصان، کم و کاست
در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند لغزیدن و افتادن از حق و صواب منحرف گشتن لغزش، خطا کمی، نقصان، کَم و کاست